ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

این وبلاگ معمولا و بیشتر مسائل و اتفاقات سیاسی استانی و کشوری و منطقه ای و بعضا جهانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اعتقاد ندارم همه مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود مورد قبول همگان باشد.اما نکته ای که برایم مهم است این است که مطالب بدون هیچگونه کینه و کدورتی و به دور از هواهای نفسانی خودم نگاشته شده است.به نظریات و منطق مخاطبان احترام قائل هستم و تنها انتظارم این است که با انتقادات و پیشنهادات دوستان در فضای مجازی اینترنت هر روز بر بالندگی فکر و اعتقاداتم اعتلاء بخشم. همین

حاجی گرینوف

 
 
تلاش برای کسب رای از طریق رد کردن از خطوط قرمز اعتقادی و شرعی مردم ایران، دقیقا همان رویکردی است که طیف کارگزاران و اصلاحات در طول دهه گذشته و در انتخابات‌های مختلف به آن تمسک جسته‌اند اما هر بار هم با شکست روبرو شده‍‌‌اند. کاروان اسکیت سواران بدحجاب که برچسب هاشمی 2005 را بر بدن خود چسبانده بودند و زنجیره سبز دختران از راه آهن تا تجریش از جمله اقداماتی بود که در این زمینه انجام شد اما نه تنها نتوانست کمکی به سبد رای هاشمی و موسوی بکند، بلکه اکثریت مردم ایران را که دارای زمینه مذهبی هستند، با ماهیت واقعی آنها آشنا کرد و زمینه‌ساز شفاف شدن مواضع کاندیداها شد.
 
 
اکنون، به نظر می‌رسد حسن روحانی به دنبال تکرار این تجربه شکست خورده است؛ آن هم در کسورت یک روحانی که هر چقدر هم در مواضع سیاسی دارای انحرافات عقیدتی باشد، این انتظار از او وجود دارد که به عنوان فردی که لباس روحانیت بر تن دارد، حداقل‌های شرعی را رعایت کند؛ نه اینکه عکس‌های همایش او در اینترنت به محلی برای تمسخر احکام دینی تبدیل شود. 
 
 
 
حسن روحانی با اتخاذ این رویکرد قطعا به سرنوشت هاشمی 2005 و موسوی 88 دچار خواهد شد اما چیزی که در این میان مهم است، دستاویز قرار گرفتن حدود و احکام شرعی و زیر پا گذاشتن آنها برای کسب رای از یک اقلیت هنجارشکن است که به نظر می‌رسد اینگونه تفکر هنوز در میان برخی از جریانات سیاسی رایج است و خط آن پیگیری می‌شود.
 
 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۱۳
دکتر علی قدسی
در زبان انگلیسی :
friEND ( دوست )
boy friEND (دوست پسر )
girl friEND ( دوست دختر )
best friEND ( دوست برتر )
.
.
.
همگی به END ختم  میشن یعنی همشون پایان دارد
.
.
.
اما کلمه ی famILY ( خانواده ) به سه حرف ILY ختم میشه که مخفف I Love You میباشد
و خود family به معنی :

FAMILY   =   Father And Mother I Love You

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۲۳
دکتر علی قدسی
آقای احمدی نژاد پرچم بعدی در دست کسی است که پرچم را از دست مردم فهیم ایران دریافت کرده باشد نه در دست کسی که پرچم را از دست شما دریافت کرده باشد.

مشایی و احمدی نژاد در تبریز 

مشایی , احمدی نژاد , سفراستانی تبریز

مشایی , احمدی نژاد , سفراستانی تبریز

مشایی , احمدی نژاد , سفراستانی تبریز

مشایی , احمدی نژاد , سفراستانی تبریز

مشایی , احمدی نژاد , سفراستانی تبریز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۳۱
دکتر علی قدسی

قتلگاه فکه کجاست؟

امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم،آب را جیره بندی کرده ایم


امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم،آب را جیره بندی کرده ایم
در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه سلام الله علیها.

 

راهیان نور هر ساله مناطقی را برای سفر انتخاب می کنند که در آن منطقه عملیات های مهم دوران دفاع مقدس که اغلب آنها با رشادتی وصف ناپذیر از سوی رزمندگان مواجه بوده اند رخ داده باشد. مناطقی که در جای جای آنها رزمنده ای از تبار یاران امام حسین(ع) آسمانی شده است.

در میان مناطق عملیاتی که در استان خوزستان به عنوان کانون جنگ وجود دارند حضور در فکه به صورت ناخودگاه انسان را غمگین می کند زیرا در این نقطه از خاک ایران اتفاقاتی بر رزمندگان ایران گذشت که شاید در کمتر جنگی می توان نمونه های آنها را دید.

فکه یادآور نام چهار عملیات است: والفجر مقدماتی (بهمن ۶۱)؛ والفجر یک (فروردین ۶۲)؛ ظفر چهار (تیر ۶۳)؛ و عاشورای سه (مرداد ۶۳) فکه روایت سرزمینی است که رمل های آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن کرده است.

یکی‌ از محورهای‌ اصلی‌ تجاوز و حمله‌ ارتش‌ عراق به ‌شمال‌ خوزستان‌ محور فکه‌ بود که‌ با استفاده از تجهیزات فراوان، با عبور از این‌ محور توانست‌ خود را تا کنار رودخانه‌ کرخه‌ نزدیک‌ جاده‌ اهواز ـ اندیمشک‌ برساند. منطقه‌ عمومی‌ فکه‌، رملی‌ و سرزمین‌ شنهای‌ روان‌ است‌.

وقتی فکه‌ سقوط‌ کرد، نیروهای‌ پاسگاه های‌ جنوب‌ فکه‌ محاصره‌ شدند و بازدن‌ به‌ بیابان‌ مجبور به عقب‌ نشینی‌ شدند؛ اما عده ای‌ در هنگام‌ عقب‌ نشینی‌ راه را گم‌ کرده‌ و در اثر تشنگی‌ شهید شدند. رزمندگان در سه‌ عملیات فتح المبین‌، طریق‌ القدس‌ و والفجر مقدماتی‌ با عبور از رملها به‌ دشمن‌ حمله‌ شد که‌ در دو عملیات‌ اول‌ این‌ مسئله رمز موفقیت‌ بود. اما عملیات‌ والفجر مقدماتی‌، خاطره‌ تلخی‌ را درپی‌ داشت‌.

این‌ زمین‌ علاوه‌ بر آن‌ که‌ مشهد تعداد قابل‌ توجهی‌ ازرزمندگان‌ اسلام‌ است‌، شاهد شهادت‌ فرمانده‌ بزرگ‌ جنگ‌، حاج حسن‌ باقری‌ و مجید بقایی‌ بوده‌ است‌. پس‌ از آتش بس‌ و پایان‌ جنگ‌ تحمیلی‌ کمیته‌ تفحص‌ شهداء در این‌ منطقه‌ مستقر شد و پیکر شهدای‌ زیادی‌ را کشف‌ کرد. در این‌ منطقه‌ همه‌ موانع‌، میادین‌ مین‌ و استحکاماتی‌ که‌ توسط‌ دشمن احداث‌ شده‌ بود باقی‌ است‌ و هم‌ اکنون‌ مورد بازدید کاروان های‌راهیان‌ نور قرار می گیرد.

سیدشهیدان‌ اهل‌ قلم‌، سیدمرتضی‌ آوینی‌ هنگام‌ ضبط‌ برنامه روایت‌ فتح‌ از محل‌ شهادت‌ ۱۳۰‌ شهید عملیات‌ والفجر مقدماتی‌، در این‌ منطقه‌ با مین‌ برخورد کرد و به‌ همراه‌ مهندس‌ یزدان پرست‌ به‌ درجه‌ رفیع‌ شهادت‌ نایل‌ شد. همچنین‌ فرمانده‌ تفحص شهدای‌ لشکر ۲۷ محمد رسول‌ اللّه‌(ص) سردار شهید محمودوند، پس‌ از هفت‌ سال‌ تلاش‌ شبانه روزی‌ در منطقه‌ فکه‌ و به‌ دست‌ آوردن صدها شهید مفقود، عاقبت‌ بر اثر برخورد با مین‌ در ۲۲‌فروردین‌ ۱۳۷۹ به‌ خیل‌ کاروان‌ شهدا پیوست‌. محل‌ شهادت‌ این‌ سه‌شهید در ۱۱ کیلومتری‌ فکه‌ و نزدیکی‌ پاسگاه‌ طاووسیه‌ است‌.

این روایت ساده و مختصری است از منطقه فکه که احتمالا یا رفته ای یا قرار است بروی و ببینی؛ اما می خواهیم روایت دومی را هم از فکه بیان کنیم؛ روایتی که اینقدر مختصر نباشد و گوشه ای از حقایق را به تصویر بکشد.

بسیجی ها در آن روز ها برای دفاع از کشور هشت تا ۱۴ کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رملها و ماسه های روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند ۱۲ کیلو بود؛ تازه بعضی ها هم مجبور بودند قطعات ۴۰ کیلویی پل را نیز حمل کنند.

این پلها قرار بود روی کانالها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد. تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع، اصلا عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین می گفتند عملیات موانع٫ هدف بسیجی ها خط دشمن بود. مجموعه ای از کانالها، سیم خاردارها و میدان مینها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر می رسید، بچه ها یکی را که رد می کردند به دیگری می رسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانالهایی به عرض سه تا ۹ متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیم خاردار، مین والمر و بشکه های پر از مواد آتشزا.

دشمن مینها را زیر رملها و ماسه ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیاتها در شب انجام می گرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمی‌ شدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمی شدند. اکثر رزمندگان دشت فکه جوانانی بودند که عزم و اراده قویشان آنان را سدشکن کرده بود، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بی نظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده می شدند.

فکه را قتلگاه می گویند؛ قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته، شیار پر از مین والمر، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام شهادت.

در محور لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب، بچه ها در ساعت ۱۰ شب با دشمن درگیر می شوند و خط دشمن شکسته می شود. جنگ شدیدی درمی گیرد. شهید زین الدین دستور می دهد بچه های مهندسی سریعا اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش  دشمن مانع می شود و سرآغاز حماسه مظلومانه ای در فکه شکل می گیرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر می رسد مهمات بچه ها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچه ها زخمی و شهید شده اند، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضع خاص منطقه (رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقیها بچه ها  را از سه طرف محاصره می کنند، اما فرزندان عاشورایی خمینی تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت می کنند، وقتی دستور داده می شود بچه ها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بی سیم برای همیشه جاودانه می ماند، فرمانده گردان می گوید: اطراف من بچه هایم روی خاک افتاده اند، من اینها را چطور تنها بگذارم.

از ناگفته هایی که فکه آرام و ساکت در سینه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحین است. گروه تفحص در حین عملیات جستجو به سیم های تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود. رد سیم ها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیم‌ها بسته شده بود.

نمی دانم چقدر از گردان حنظله می دانی؟ ۳۰۰  نفر در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثرا با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقی ها مدام با بلندگو از نیروها می خواستند که تسلیم شوند و بچه ها در جواب، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر می دادند. آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند.

گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آنچنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمنده ها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است.

در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه سلام الله علیها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۱۰
دکتر علی قدسی

مردم عوض شده‌اند یا احمدی‌نژاد!

محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور در شرایطی دور چهارم سفرهای استانی خود را آغاز کرده است که استقبال مردمی از این سفرها تامل‌برانگیز است.

خبرگزاری فارس: تصاویر/ مردم عوض شده‌اند یا احمدی‌نژاد!

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در شرایطی دور چهارم سفرهای استانی خود را آغاز و اسفندیار مشایی را با خود همراه کرده است که استقبال مردمی از این سفرها تامل برانگیز است. تصاویر زیر مربوط به سفرهای احمدی نژاد به استان های خوزستان و اصفهان است.

 

سفر رئیس جمهور به استان اصفهان - خرداد 1388

 

سفر رئیس جمهور به استان اصفهان - اردیبهشت

1392

سفر استانی رئیس جمهور دی ماه 88 - اهواز

 

سفر استانی رئیس جمهور دی ماه 88 - اهواز

 

سفر استانی رئیس جمهور به اهواز - اردیبهشت 92

سفر استانی رئیس جمهور به اهواز - اردیبهشت 92

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۶
دکتر علی قدسی

هر که بی سامان شود در راه حق

در دیار دوست سامانش دهند

از شهیدان مانده تنها جامه ای

مانده تنها استخوانی و پلاک و نامه ای

گر وصیت نامه ها را خوانده ای ؟

پس چرا بین دو راهی مانده ای ؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۱۴
دکتر علی قدسی

دو سه هفته پیش برای جشنواره عماریون خدمت حضرت آقا رسیدم و در آخر ایشان گفتند کسی سؤالی یا صحبتی ندارد و من چند نکته‌ای را به ایشان گفتم. گفتم امروز پنجمین روز از والفجر مقدماتی است و شما در آن زمان رییس جمهور بودید و شما قرار بود که به جلسه غیر متعهدها در لاهور بروید و تأکید هم بر این بود که شما باید پیروز شوید تا حضرت آقا آن جا بتواند حرف قوی را بزند. آن روز کار قفل شد و نشد و امروز مصادف با پنجمین روز بود که بچه‌ها رفتند در کانال و کارشان گره خورد و محاصره شدند. آن‌هایی که توانستند از کانال بیرون آمدند و آن‌هایی هم که ماندند امروز خورد خورد با پلاک یا بی پلاک می آیند. به آقا گفتم دوست دارید یک سری از حرف‌های آخر حاج همت را به شما بگویم، حضرت آقا گفتند بگو. گفتم که حاج همت هر گونه که می‌شد تلاش کرد تا این رزمندگان را از کانال بیرون بیاورد اما نمی‌شد، کار به گونه‌ای گره خورده بود که فقط می‌توانست صدای آن‌ها را بشنود. آن دفعه آخر که بعد از پنج روز با بیسیم برقرار شد ـ به جهت این که دشمن مجال نمی داد ـ اون دفعه آخر صدای فرمانده گردان نیست، صدای یک بچه بسیجی 15 الی 16 ساله بود، حاجی گفت"پسر این هاشمی ( فرمانده گردان) رو بگو بیاد پشت خط" گفت"حاجی هاشمی نیست، حالش خوبه رفته پیش فلانی" ـ فلانی که تو بیت المقدس شهید شده بود ـ این رزمنده کوچک داشت کد می داد. حاجی گفت"پسرم بگو دهقال معاونش بیاد" رزمنده جوان گفت"دهقان رفته پیش رضوایی" رضوایی هم قبلا شهید شده بود. بچه بیسیجی گفت حاجی این حرفا رو ولش کن. گفت "یادته که شب عملیات برامون صحبت کردی گفتی که بابا بزرگ گفته عاشورایی بجنگید"، گفت "آره پسرم" گفت "سلام مارو بهش می رسونی بگی آقاجان ما چیزی برات کم نگذاشتیم، سعی کردیم که هرچی که بود را اینجا انجام دهیم"  حاجی به او گفت "پسرم صحبت کن، گفت ولش کن حاجی باطری تموم" حاج همت کلافه شد و این گوشی را به سرش کوبید.

دیدم که حضرت آقا یک مقدار سر این قصه اذیت شدند، آقا گفتند مقصودت چیست؟ گفتم دغدغه من این است که اگر روزی از من پرسیدید که آیا کاری کردید، من به اندازه این بچه بیسیجی نتوانم بگویم هر کار از دستم بر می‌آمد انجام دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۳۵
دکتر علی قدسی

توضیح :
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟
جالب است! 70 هزار نفر از از استان های مختلف هماهنگ کرده و با بودجه بیت المال به تهران آوردند و هزینه های رفت و آمد و اقامت و تغذیه و حق ماموریت و اجرای مراسم و تدارکات از هلی کوپتر و پوسترها گرفته تا بیلبوردهای خیابانی و ساندیس و ... را از بودجه نحیف ناشی از تحریم و سوء مدیریت ، پرداخت کردند که چه بشود؟ که رئیس جمهور یک سخنرانی کند و به 9 نفر لوح تقدیر بدهد!
دولت احمدی نژاد را می توان دولت تناقض های رفتار نام نهاد که نمونه ای از این موضوع را می توان در مقایسه دو رفتار احمدی نژاد در همین اسفند گذشته و فروردین جاری دید.

اواخر سال گذشته بود که ریاست جمهوری اعلام کرد که هدایایی که سران و مقامات کشورهای دیگر به رئیس جمهور ایران داده اند ، فروخته می شوند تا درآمد حاصل از آن ، صرف کمک به نیازمندان تحت پوشش بهزیستی شود.



این اقدام ، در آن زمان با این نقد مواجه شد که هدایای داده شده به رئیس جمهور ایران ، هدایای شخصی نیستند که با تصمیم شخصی فروخته شوند ، بلکه آن هدایا ، که عمدتاً سمبلیک هم هستند و گاه گرانبها ، نمادهایی از روابط ایران و کشورهای جهان هستند که به "رئیس جمهور ایران" - و نه شخص احمدی نژاد - داده شده اند و باید در موزه نگهداری شوند کما این که هدایای مقامات سایر کشورها به مسوولان ایران ، چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن ، در موزه نگهداری می شوند.

فارغ از وارد یا وارد نبودن این نقد - که موضوع ما نقد آن موضوع خاص نیست - هدایای ریاست جمهوری ، با جار و جنجال تبلیغاتی زیادی به حراج گذاشته شد و چند صد میلیون تومان نیز ، آن طور که خودشان اعلام کردند، در برابر رفتن این هدایا به خانه های افراد متمول ، جمع شد تا صرف کمک به نیازمندان شود.

حال همان دولت و همان رئیس جمهوری که برای چند صد میلیون تومان ،هدایای ریاست جمهوری را به حراج می گذارد ، مراسمی در استادیوم یکصد هزار نفری آزادی برگزار می کند و دهها هزار نفر را به آن دعوت می کند تا به قول خودش ، از خادمان سفرهای نوروزی در عید 1392 تجلیل کند! هزینه مراسم نیز چندین برابر پولی است که از رهگذر حراج هدایای ریاست جمهوری کسب شده بود!

استادیوم آزادی

در این مراسم ، که خبرگزاری دولتی ایرنا ، تعداد حاضران دعوت شده به آن را 70 هزار نفر اعلام کرده است ، احمدی نژاد به 9 نفر شامل یک پزشک، یک روحانی،یک راننده ، یک امدادگر و... لوح تقدیر داد.

جالب است! 70 هزار نفر از از استان های مختلف هماهنگ کرده و با بودجه بیت المال به تهران آوردند و هزینه های رفت و آمد و اقامت و تغذیه و حق ماموریت و اجرای مراسم و تدارکات از هلی کوپتر و پوسترها گرفته تا بیلبوردهای خیابانی و ساندیس و ... را از بودجه نحیف ناشی از تحریم و سوء مدیریت ، پرداخت کردند که چه بشود؟ که رئیس جمهور یک سخنرانی کند و به 9 نفر لوح تقدیر بدهد!



این که این مراسم انتخاباتی بوده یا نه ، دغدغه نوشتار حاضر نیست. هر هدفی اعم از انتخاباتی و غیرانتخاباتی پشت این "نمایش پرهزینه" باشد ، معنایی جز هدر دادن پول ملت ایران و ادامه تناقض های رفتار دولت ندارد.

واقعاً یعنی چه که رئیس جمهور در اسفند ماه ، هدایا را می فروشد که چند صد میلیون برای نیازمندان جمع شود ولی در فروردین ، چند میلیارد که می توانسته برای همان نیازمندان صرف کند را هزینه مراسم نمایشی استادیوم آزادی می کند تا به 9 نفر لوح تقدیر بدهد. واقعاً هر لوح تقدیر برای ملت ایران چقدر آب خورده است؟!



بله! اگر ضرورتی باشد ، بیش از این ها هم می توان هزینه کرد و نمی شود گفت چرا هزینه کردید و به فقرا ندادید زیرا در هر جا ، مقایسه درست نیست. مثلاً کسی قاعدتاً نمی تواند بگوید رئیس جمهور در فلان اجلاس بین المللی شرکت نکند و پولش را به فقرا بدهد. ولی نمی توان در برابر به زباله دانی ریختن پول ملت در روز روشن توسط عالی ترین مقام اجرایی کشور ، سکوت کرد و آن را نادیده گرفت.

آیا اگر قرار بود از دست اندرکاران سفرهای نوروزی تقدیر شود، نمی شد مراسمی در سالن نهاد ریاست جمهوری یا میراث فرهنگی برگزار کرد؟



  در این وانفسای بودجه ، که کارگران بسیاری در دریافت حقوق ماهانه شان نیز مشکل دارند و همان افرادتحت پوشش بهزیستی هم همچنان نیازمندند ، آیا لازم بود  70 هزار نفر را از مدت ها قبل بسیج کرد و از نقاط مختلف کشور به تهران و استادیوم آزادی آورد که آقای رئیس جمهور می خواهد به 9 نفر لوح تقدیر بدهد؟

نمایش استادیوم آزادی در حیف و میل کردن بودجه در استادیوم آزادی را در تاریخ معاصر ایران می توان با جشن های 2500 ساله مقایسه کرد و این اقدام را ماکت بسیار کوچکی از آن حیف و میل تاریخی دانست با این تفاوت که در جشن های 2500 ، کلیت رژیم بدان ولخرجی دست یازید و مورد غضب مردم قرار گرفت و این بار ، دولتی رو به پایان ، در سطحی کوچکتر ، پول مردم را برای یک مراسم بیهوده به باد داد ؛ اما وجه اشتراک شان نیز همین هدر دادن بودجه عمومی بود.

احمدی نژاد

رئیس جمهوری که روزگاری می گفت فقط یک نوع غذا باید بر سر سفره اش باشد و عکس های ساده زیستی اش بر سر سفره ای با نان و پنیر ، هوش از سر دلداگانش می برد ، اینک به راحتی آب خوردن ، میلیاردها تومان را بر سر یک مراسم صد در صد بی فایده و برای دادن لوح تقدیر به 9 نفر ، بر باد می دهد و آب هم از آب تکان نمی خورد و کسی هم پیگیر نمی شود که این ولخرجی ها از کیسه ملت با کدام مجوز انجام می شود؟!

نیویورک

اگر آن روز که رئیس جمهور ، دهها نفر زائد بر نیاز ، از دوستان و خانواده و اقوام گرفته تا مسوولان بی ربط را با خود به سفر نیویورک برد و برایشان هزینه های آنچنانی کرد ، با او برخورد قانونی می شد که چرا پول ملت ایران را صرف سفر نیویورک این ها کردی؟ امروز شاهد پرده دیگری از این ریخت و پاش در روز روشن نبودیم. اینان فکر می کنند که پول ملت ایران بی پایان است و آنها هم حق دارند ، هر کاری دلشان خواست با این پول انجام بدهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۵۸
دکتر علی قدسی

صبح روز ۱۹ سپتامبر سال ۱۹۹۹ ژاکلین سابوریدو یک دختر زیبا و سالم بود. او چند روزی بود که برای گذراندن یک دوره آموزش زبان انگلیسی از کشورش ونزوئلا به ایالت تگزاس آمریکا آمده بود، در دانشگاه خود دختری شاد و باهوش به حساب می‌آمد، دوست های زیادی داشت و به نظر نمی آمد هیچ مشکلی در زندگی‌اش داشته باشد. اما شب ۱۹ سپتامبر دیگر هیچ چیز به این شکل نبود. او به همراه ۴ نفر از دوستانش آن شب از خانه یکی از دوستان‌شان برمی‌گشتند که همه زندگی‌ این دختر ۲۱ ساله زیر و رو شد. ژاکلین خودش از آن شب تنها نور چراغ های ماشینی را به خاطر می آورد که مستقیم به ماشین آنها کوبید. اتومبیل آنها آتش گرفت؛ پاهای ژاکلین که در صندلی جلو نشسته بود گیر کرده بود و ماموران امداد نمی توانستند او را بیرون بکشند. بدن او ۴۵ ثانیه در آتش سوخت؛ ۴۵ ثانیه ای که همه زندگی او را نابود کرد.

راننده مقصر پسری ۱۷ ساله بود که مقدار زیادی مشروبات الکلی خورده بود. ژاکلین در بیمارستان چشم هایش را بالاخره باز می کند. ۶۰ درصد از بدن ژاکلین به طور کامل در این تصادف می سوزد. پزشکان مجبور می‌شوند انگشتهایش را قطع کنند. او گوشها،بینی،پلک چشم ها،موها و مقدار زیادی از بینایی‌اش را از دست می دهد. واقعیت این بود که او دیگر صورتی برای زندگی نداشت .

پدر ژاکلین در ماه های اول هیچ آینه ای را در بیمارستان باقی نمی گذارد اما بعد از مدتی تصمیم می گیرد دخترش را با واقعیت مواجه کند. ژاکلین خودش را بالاخره می بیند و از وحشت فریاد می کشد. مدت زیادی طول می‌کشد تا ژاکلین بتواند با واقعیت کنار بیاید. پدر، فرشته نجات ژاکلین بود. او هر روز سعی کرد امید را در ژاکلین زنده کند.

۵۰ عمل جراحی روی او انجام می شود تا صورت کاملا از بین رفته او حداقل یک شکلی پیدا کند. چهره او با این عمل ها هنوز هم وحشتناک بود. او به ادامه زندگی امیدوار شده بود اما بچه ها در بیمارستان هنوز هم با دیدن او جیغ می زدند و فرار می کردند.

ژاکلین در همان زمان تصمیم گرفت زندگی خود را فدای بقیه آدم ها بکند. او در عین ناباوری اطرافیانش با کمک پدرش شروع به فعالیت کرد و انجمنی را برای احتیاط در هنگام رانندگی سازماندهی کرد. ژاکلین می گوید: من به خدا اطمینان کامل دارم. زنده ماندنم کار اوست و مطمئن هستم می توانم به زندگی عادی برگردم وبه دیگران کمک کنم.

تبدیل شدن به چهره احتیاط در رانندگی
ژاکلین سابوریدو حالا در آمریکا یکی از چهره‌های شناخته شده برای تبلیغ احتیاط در هنگام رانندگی است. او علاوه سخنرانی‌های زیادی با همان صورتی با وجود عمل‌های جراحی فراوان هنوز هم وحشتناک است انجام داده و بارها به کسانی که پشت فرمان می‌نشینند گفته است نتیجه یک لحظه بی‌احتیاطی آنها می‌تواند تبدیل شدن زندگی یک نفر به وضعیت او باشد. او همچنین به سازمان‌های مختلف اجازه داده است که از تصاویرش در پوسترهای تبلیغاتی هشدار دهنده برای احتیاط در رانندگی استفاده کنند.

پلیس می گوید چشم های همه جوان‌هایی که از جلسه ژاکلین بیرون می آیند پر از اشک است و نحوه رانندگی آنها ناگهان متحول می شود. او تاکنون در برنامه های تلویزیونی مختلفی برای هشدار به راننده ها شرکت کرده است. شعار او در این برنامه ها یک جمله معروف است. همه آدم ها در تصادف ها نمی میرند. شما با رانندگی‌تان ممکن است زندگی خیلی ها مثل من را آتش بزنید. پس درست رانندگی کنید. ژاکلین حتی بعد از مدتها تنفر تصمیم گرفت رجینالد استفی،پسری که باعث وضعیت او شده بود را ببخشد اما پلیس به خاطر این جرم این پسر را به تحمل ۷ سال زندان محکوم کرد. رجینالد استفی اکنون آزاد شده است اما خودش می گوید کابوس آن تصادف لحظه ای رهایش نمی کند.

حالا ژاکلین سابوریدو به خاطر فعالیت هایش در راه هشدار به راننده‌های برای احتیاط در رانندگی تعداد زیادی جایزه برده است. او یکی از منتظران جراحی پیشرفته پیوند صورت است تا بتواند دوباره به زندگی عادی برگردد. ژاکلین یکی از ۲۰ نفری در جهان است که پزشکان نیازشان به پیوند صورت را تائید کرده‌اند اما هنوز نوبتش نرسیده است. او می گوید: همه زندگی من در کمتر از یک دقیقه از بین رفت اما من همیشه امیدوارم. خدا هر روز من را می بیند.










۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۲۸
دکتر علی قدسی


دیروز :نیکی کریمی در برلین

عکسهای جدیدی از کشف حجاب نیکی کریمی در اینترنت منتشر شده است.

صدای سراب به نقل از جام نیوز,  نیکی کریمی کارگردان و بازیگر سینمای ایران چند سال پیش به عنوان داور بخش مسابقه‌ فیلم‌های اول و دوم این جشنواره‌ در برلین حاضر شده بود و امروز عکس وی در صفحه ای که به نام خود او نیز در فیس بوک به ثبت رسیده است در معرض دید تمام مخاطبان قرار گرفته است.

در این عکس کریمی  که بدون حجاب اسلامی است در حال امضای عکس خود که روی دیواری نصب شده، دیده می شود.

البته مشخص نیست این صفحه توسط شخص کریمی مدیریت می شود یا در اختیار  هواداران اوست.


کشف حجاب نیکی کریمی 1 (2).jpg

امروز : تهران

یکی از خبرنگاران با پیگیری هایی که در تهران انجام داده است توانسته یکی از زنان بی بند وبار که در تهران اقدام به کشف حجاب کرده و یکی از سرکردگان و خودفروخته های ضد انقلاب بوده است با همکاری نیروی انتظامی تهران بزرگ و وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر کردند.

این زن ضد دین که در چند روز گذشته در تهران بصورت آزادانه گشت و گذار می کرده است و کسی هم متوجه زن بودن وی نشده در صحبت کردن با خبرنگار انقلاب بصورت اتفاقی و از روی لحن صحبت کردن و اندام وی مشخص شده که او زن است و اقدام به کشف کرده که با پیگیری و تعقیب کردنش بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی دستگیر شد.

این زن دستگیر شده که پس از پانزده سال خارج نشینی به ایران بازگشته است و لیدر اصلی جریان بی عفتی در تهران بوده است رسما در بازجویی خود پس از دستگیری اش در وزارات اطلاعات هدفش را ترویج بی حیایی در جامعه اسلامی ایران عنوان کرده و اعلام داشته است که با چند زن دیگر قصد داشته اند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ جریان کشور را به سمت و سو های از پیش طراحی شده ضد انقلاب ببرند که خوشبختانه با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی و همکاری مجموعه خبری انقلاب نیوز خنثی گردید و این زن و چند فرد مرتبط با آن در تهران دستگیر شدند که جای تقدیر فراوان دارد.

 

 

این زن در وزارت اطلاعات رسما همکاری خود را با مخالفان نظام افشا کرده است و اینکه قصد داشته با برخی عناصر خود فروخته دیگر در تهران و چند شهر دیگر اقدام به کشف حجاب نمایند که خوشبختانه نتوانسته به جایی برسد و اقدامی انجام دهد و در اولین روز از کشف حجاب در تهران بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگیر شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۸
دکتر علی قدسی