





قتلگاه فکه کجاست؟
راهیان نور هر ساله مناطقی را برای سفر انتخاب می کنند که در آن منطقه عملیات های مهم دوران دفاع مقدس که اغلب آنها با رشادتی وصف ناپذیر از سوی رزمندگان مواجه بوده اند رخ داده باشد. مناطقی که در جای جای آنها رزمنده ای از تبار یاران امام حسین(ع) آسمانی شده است.
در میان مناطق عملیاتی که در استان خوزستان به عنوان کانون جنگ وجود دارند حضور در فکه به صورت ناخودگاه انسان را غمگین می کند زیرا در این نقطه از خاک ایران اتفاقاتی بر رزمندگان ایران گذشت که شاید در کمتر جنگی می توان نمونه های آنها را دید.
فکه یادآور نام چهار عملیات است: والفجر مقدماتی (بهمن ۶۱)؛ والفجر یک (فروردین ۶۲)؛ ظفر چهار (تیر ۶۳)؛ و عاشورای سه (مرداد ۶۳) فکه روایت سرزمینی است که رمل های آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن کرده است.
یکی از محورهای اصلی تجاوز و حمله ارتش عراق به شمال خوزستان محور فکه بود که با استفاده از تجهیزات فراوان، با عبور از این محور توانست خود را تا کنار رودخانه کرخه نزدیک جاده اهواز ـ اندیمشک برساند. منطقه عمومی فکه، رملی و سرزمین شنهای روان است.
وقتی فکه سقوط کرد، نیروهای پاسگاه های جنوب فکه محاصره شدند و بازدن به بیابان مجبور به عقب نشینی شدند؛ اما عده ای در هنگام عقب نشینی راه را گم کرده و در اثر تشنگی شهید شدند. رزمندگان در سه عملیات فتح المبین، طریق القدس و والفجر مقدماتی با عبور از رملها به دشمن حمله شد که در دو عملیات اول این مسئله رمز موفقیت بود. اما عملیات والفجر مقدماتی، خاطره تلخی را درپی داشت.
این زمین علاوه بر آن که مشهد تعداد قابل توجهی ازرزمندگان اسلام است، شاهد شهادت فرمانده بزرگ جنگ، حاج حسن باقری و مجید بقایی بوده است. پس از آتش بس و پایان جنگ تحمیلی کمیته تفحص شهداء در این منطقه مستقر شد و پیکر شهدای زیادی را کشف کرد. در این منطقه همه موانع، میادین مین و استحکاماتی که توسط دشمن احداث شده بود باقی است و هم اکنون مورد بازدید کاروان هایراهیان نور قرار می گیرد.
سیدشهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی هنگام ضبط برنامه روایت فتح از محل شهادت ۱۳۰ شهید عملیات والفجر مقدماتی، در این منطقه با مین برخورد کرد و به همراه مهندس یزدان پرست به درجه رفیع شهادت نایل شد. همچنین فرمانده تفحص شهدای لشکر ۲۷ محمد رسول اللّه(ص) سردار شهید محمودوند، پس از هفت سال تلاش شبانه روزی در منطقه فکه و به دست آوردن صدها شهید مفقود، عاقبت بر اثر برخورد با مین در ۲۲فروردین ۱۳۷۹ به خیل کاروان شهدا پیوست. محل شهادت این سهشهید در ۱۱ کیلومتری فکه و نزدیکی پاسگاه طاووسیه است.
این روایت ساده و مختصری است از منطقه فکه که احتمالا یا رفته ای یا قرار است بروی و ببینی؛ اما می خواهیم روایت دومی را هم از فکه بیان کنیم؛ روایتی که اینقدر مختصر نباشد و گوشه ای از حقایق را به تصویر بکشد.
بسیجی ها در آن روز ها برای دفاع از کشور هشت تا ۱۴ کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رملها و ماسه های روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند ۱۲ کیلو بود؛ تازه بعضی ها هم مجبور بودند قطعات ۴۰ کیلویی پل را نیز حمل کنند.
این پلها قرار بود روی کانالها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد. تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع، اصلا عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین می گفتند عملیات موانع٫ هدف بسیجی ها خط دشمن بود. مجموعه ای از کانالها، سیم خاردارها و میدان مینها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر می رسید، بچه ها یکی را که رد می کردند به دیگری می رسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانالهایی به عرض سه تا ۹ متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیم خاردار، مین والمر و بشکه های پر از مواد آتشزا.
دشمن مینها را زیر رملها و ماسه ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیاتها در شب انجام می گرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمی شدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمی شدند. اکثر رزمندگان دشت فکه جوانانی بودند که عزم و اراده قویشان آنان را سدشکن کرده بود، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بی نظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده می شدند.
فکه را قتلگاه می گویند؛ قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته، شیار پر از مین والمر، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام شهادت.
در محور لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب، بچه ها در ساعت ۱۰ شب با دشمن درگیر می شوند و خط دشمن شکسته می شود. جنگ شدیدی درمی گیرد. شهید زین الدین دستور می دهد بچه های مهندسی سریعا اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش دشمن مانع می شود و سرآغاز حماسه مظلومانه ای در فکه شکل می گیرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر می رسد مهمات بچه ها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچه ها زخمی و شهید شده اند، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضع خاص منطقه (رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقیها بچه ها را از سه طرف محاصره می کنند، اما فرزندان عاشورایی خمینی تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت می کنند، وقتی دستور داده می شود بچه ها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بی سیم برای همیشه جاودانه می ماند، فرمانده گردان می گوید: اطراف من بچه هایم روی خاک افتاده اند، من اینها را چطور تنها بگذارم.
از ناگفته هایی که فکه آرام و ساکت در سینه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحین است. گروه تفحص در حین عملیات جستجو به سیم های تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود. رد سیم ها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیمها بسته شده بود.
نمی دانم چقدر از گردان حنظله می دانی؟ ۳۰۰ نفر در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثرا با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقی ها مدام با بلندگو از نیروها می خواستند که تسلیم شوند و بچه ها در جواب، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر می دادند. آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند.
گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آنچنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمنده ها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است.
در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه سلام الله علیها.
مردم عوض شدهاند یا احمدینژاد!
محمود احمدینژاد رئیسجمهور در شرایطی دور چهارم سفرهای استانی خود را آغاز کرده است که استقبال مردمی از این سفرها تاملبرانگیز است.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در شرایطی دور چهارم سفرهای استانی خود را آغاز و اسفندیار مشایی را با خود همراه کرده است که استقبال مردمی از این سفرها تامل برانگیز است. تصاویر زیر مربوط به سفرهای احمدی نژاد به استان های خوزستان و اصفهان است.
سفر رئیس جمهور به استان اصفهان - خرداد 1388
سفر رئیس جمهور به استان اصفهان - اردیبهشت
1392
سفر استانی رئیس جمهور دی ماه 88 - اهواز
سفر استانی رئیس جمهور دی ماه 88 - اهواز
سفر استانی رئیس جمهور به اهواز - اردیبهشت 92
سفر استانی رئیس جمهور به اهواز - اردیبهشت 92
هر که بی سامان شود در راه حق
در دیار دوست سامانش دهند
از شهیدان مانده تنها جامه ای
مانده تنها استخوانی و پلاک و نامه ای
گر وصیت نامه ها را خوانده ای ؟
پس چرا بین دو راهی مانده ای ؟؟
صبح روز ۱۹ سپتامبر سال ۱۹۹۹ ژاکلین سابوریدو یک دختر زیبا و سالم بود. او چند روزی بود که برای گذراندن یک دوره آموزش زبان انگلیسی از کشورش ونزوئلا به ایالت تگزاس آمریکا آمده بود، در دانشگاه خود دختری شاد و باهوش به حساب میآمد، دوست های زیادی داشت و به نظر نمی آمد هیچ مشکلی در زندگیاش داشته باشد. اما شب ۱۹ سپتامبر دیگر هیچ چیز به این شکل نبود. او به همراه ۴ نفر از دوستانش آن شب از خانه یکی از دوستانشان برمیگشتند که همه زندگی این دختر ۲۱ ساله زیر و رو شد. ژاکلین خودش از آن شب تنها نور چراغ های ماشینی را به خاطر می آورد که مستقیم به ماشین آنها کوبید. اتومبیل آنها آتش گرفت؛ پاهای ژاکلین که در صندلی جلو نشسته بود گیر کرده بود و ماموران امداد نمی توانستند او را بیرون بکشند. بدن او ۴۵ ثانیه در آتش سوخت؛ ۴۵ ثانیه ای که همه زندگی او را نابود کرد.
راننده مقصر پسری ۱۷ ساله بود که مقدار زیادی مشروبات الکلی خورده بود. ژاکلین در بیمارستان چشم هایش را بالاخره باز می کند. ۶۰ درصد از بدن ژاکلین به طور کامل در این تصادف می سوزد. پزشکان مجبور میشوند انگشتهایش را قطع کنند. او گوشها،بینی،پلک چشم ها،موها و مقدار زیادی از بیناییاش را از دست می دهد. واقعیت این بود که او دیگر صورتی برای زندگی نداشت .
پدر ژاکلین در ماه های اول هیچ آینه ای را در بیمارستان باقی نمی گذارد اما بعد از مدتی تصمیم می گیرد دخترش را با واقعیت مواجه کند. ژاکلین خودش را بالاخره می بیند و از وحشت فریاد می کشد. مدت زیادی طول میکشد تا ژاکلین بتواند با واقعیت کنار بیاید. پدر، فرشته نجات ژاکلین بود. او هر روز سعی کرد امید را در ژاکلین زنده کند.
۵۰ عمل جراحی روی او انجام می شود تا صورت کاملا از بین رفته او حداقل یک شکلی پیدا کند. چهره او با این عمل ها هنوز هم وحشتناک بود. او به ادامه زندگی امیدوار شده بود اما بچه ها در بیمارستان هنوز هم با دیدن او جیغ می زدند و فرار می کردند.
ژاکلین در همان زمان تصمیم گرفت زندگی خود را فدای بقیه آدم ها بکند. او در عین ناباوری اطرافیانش با کمک پدرش شروع به فعالیت کرد و انجمنی را برای احتیاط در هنگام رانندگی سازماندهی کرد. ژاکلین می گوید: من به خدا اطمینان کامل دارم. زنده ماندنم کار اوست و مطمئن هستم می توانم به زندگی عادی برگردم وبه دیگران کمک کنم.
تبدیل شدن به چهره احتیاط در رانندگی
ژاکلین سابوریدو حالا در آمریکا یکی از چهرههای شناخته شده برای تبلیغ
احتیاط در هنگام رانندگی است. او علاوه سخنرانیهای زیادی با همان صورتی با
وجود عملهای جراحی فراوان هنوز هم وحشتناک است انجام داده و بارها به
کسانی که پشت فرمان مینشینند گفته است نتیجه یک لحظه بیاحتیاطی آنها
میتواند تبدیل شدن زندگی یک نفر به وضعیت او باشد. او همچنین به
سازمانهای مختلف اجازه داده است که از تصاویرش در پوسترهای تبلیغاتی هشدار
دهنده برای احتیاط در رانندگی استفاده کنند.
پلیس می گوید چشم های همه جوانهایی که از جلسه ژاکلین بیرون می آیند پر از اشک است و نحوه رانندگی آنها ناگهان متحول می شود. او تاکنون در برنامه های تلویزیونی مختلفی برای هشدار به راننده ها شرکت کرده است. شعار او در این برنامه ها یک جمله معروف است. همه آدم ها در تصادف ها نمی میرند. شما با رانندگیتان ممکن است زندگی خیلی ها مثل من را آتش بزنید. پس درست رانندگی کنید. ژاکلین حتی بعد از مدتها تنفر تصمیم گرفت رجینالد استفی،پسری که باعث وضعیت او شده بود را ببخشد اما پلیس به خاطر این جرم این پسر را به تحمل ۷ سال زندان محکوم کرد. رجینالد استفی اکنون آزاد شده است اما خودش می گوید کابوس آن تصادف لحظه ای رهایش نمی کند.
حالا ژاکلین سابوریدو به خاطر فعالیت هایش در راه هشدار به رانندههای
برای احتیاط در رانندگی تعداد زیادی جایزه برده است. او یکی از منتظران
جراحی پیشرفته پیوند صورت است تا بتواند دوباره به زندگی عادی برگردد.
ژاکلین یکی از ۲۰ نفری در جهان است که پزشکان نیازشان به پیوند صورت را
تائید کردهاند اما هنوز نوبتش نرسیده است. او می گوید: همه زندگی من در
کمتر از یک دقیقه از بین رفت اما من همیشه امیدوارم. خدا هر روز من را می
بیند.
دیروز :نیکی کریمی در برلین
صدای سراب به نقل از جام نیوز, نیکی کریمی کارگردان و بازیگر سینمای ایران چند سال پیش به عنوان داور بخش مسابقه فیلمهای اول و دوم این جشنواره در برلین حاضر شده بود و امروز عکس وی در صفحه ای که به نام خود او نیز در فیس بوک به ثبت رسیده است در معرض دید تمام مخاطبان قرار گرفته است.
در این عکس کریمی که بدون حجاب اسلامی است در حال امضای عکس خود که روی دیواری نصب شده، دیده می شود.
البته مشخص نیست این صفحه توسط شخص کریمی مدیریت می شود یا در اختیار هواداران اوست.
امروز : تهران
یکی از خبرنگاران با پیگیری هایی که در تهران انجام داده است توانسته یکی از زنان بی بند وبار که در تهران اقدام به کشف حجاب کرده و یکی از سرکردگان و خودفروخته های ضد انقلاب بوده است با همکاری نیروی انتظامی تهران بزرگ و وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر کردند.
این زن ضد دین که در چند روز گذشته در تهران بصورت آزادانه گشت و گذار می کرده است و کسی هم متوجه زن بودن وی نشده در صحبت کردن با خبرنگار انقلاب بصورت اتفاقی و از روی لحن صحبت کردن و اندام وی مشخص شده که او زن است و اقدام به کشف کرده که با پیگیری و تعقیب کردنش بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی دستگیر شد.
این زن دستگیر شده که پس از پانزده سال خارج نشینی به ایران بازگشته است و لیدر اصلی جریان بی عفتی در تهران بوده است رسما در بازجویی خود پس از دستگیری اش در وزارات اطلاعات هدفش را ترویج بی حیایی در جامعه اسلامی ایران عنوان کرده و اعلام داشته است که با چند زن دیگر قصد داشته اند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ جریان کشور را به سمت و سو های از پیش طراحی شده ضد انقلاب ببرند که خوشبختانه با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی و همکاری مجموعه خبری انقلاب نیوز خنثی گردید و این زن و چند فرد مرتبط با آن در تهران دستگیر شدند که جای تقدیر فراوان دارد.
این زن در وزارت اطلاعات رسما همکاری خود را با مخالفان نظام افشا کرده است و اینکه قصد داشته با برخی عناصر خود فروخته دیگر در تهران و چند شهر دیگر اقدام به کشف حجاب نمایند که خوشبختانه نتوانسته به جایی برسد و اقدامی انجام دهد و در اولین روز از کشف حجاب در تهران بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگیر شد.