ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

این وبلاگ معمولا و بیشتر مسائل و اتفاقات سیاسی استانی و کشوری و منطقه ای و بعضا جهانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اعتقاد ندارم همه مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود مورد قبول همگان باشد.اما نکته ای که برایم مهم است این است که مطالب بدون هیچگونه کینه و کدورتی و به دور از هواهای نفسانی خودم نگاشته شده است.به نظریات و منطق مخاطبان احترام قائل هستم و تنها انتظارم این است که با انتقادات و پیشنهادات دوستان در فضای مجازی اینترنت هر روز بر بالندگی فکر و اعتقاداتم اعتلاء بخشم. همین

۱۲ مطلب با موضوع «طنز و کاریکاتور» ثبت شده است

گفت: برخی از دولتمردان می‌گویند پذیرش FATF (کارگروه اقدام مالی مبارزه با پولشویی) در دولت قبلی صورت پذیرفته است!
گفتم: اولا که در لایحه دولت قبلی به مجلس درباره پولشویی تاکید شده بود که گروه‌های مقاومت و نهضت‌های آزادی‌بخش به هیچوجه مصداق گروه‌های تروریستی نیستند. ثانیا لایحه مزبور فقط یک قانون داخلی علیه پولشویی بود و نه یک معاهده بین‌المللی اما، آنچه دولت کنونی امضاء کرده است، خودتحریمی است و نمونه آن عدم ارائه خدمات به قرارگاه خاتم و... است.
گفت: چه عرض کنم؟!  روز روشن و این همه خلاف‌گویی؟!
گفتم: دولت تعهد داده است که تا اسفند 1396 قانون داخلی جمهوری اسلامی ایران درباره مصادیق تروریسم را تغییر بدهد، یعنی لایحه عزتمندانه سال 89 را به یک قانون ذلت‌بار تبدیل کند.
گفت: اصلا اگر FATF خوب است چرا گناه آن را به گردن دیگران می‌اندازند و اگر بد است چرا این همه از آن دفاع می‌کنند؟!  چرا به فکر نیستند که مبادا دستاورد FATF هم مثل برجام تقریبا هیچ باشد؟!
گفتم: یارو توی اتوبوس دستهایش را به کمرش زده بود. یکی بهش گفت؛ آقا دستهایت را بینداز، جای اضافه گرفته! و طرف نگاهی به دستهایش کرد و پرسید؛ پس هندونه‌ها کو؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۴۳
دکتر علی قدسی


مرد فقیری بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست او آنرا به تنها بقالی روستا میفروخت.آن زن روستایی کره ها را به صورت دایره های یک کیلویی می ساخت  و همسرش در ازای فروش آنها مایحتاج خانه را از همان بقالی می خرید.
 روزی مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره ها ۹۰۰ گرم است. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمی خرم، تو کره ها را به عنوان یک کیلویی به من می فروختی
  در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
 مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: راستش ما ترازویی نداریم که کره ها رو وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادیم .

یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه می گیرند!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۴
دکتر علی قدسی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۱
دکتر علی قدسی


گفت: مشاور وزیر علوم عزل شده در مصاحبه با یک روزنامه زنجیره‌ای گفته است؛ مخالفان ما غیر از حوادث سال 88 چیز دیگری علیه ما ندارند!
گفتم: یعنی وطن‌فروشی و دریافت کمک مالی از بیگانگان و پادویی برای مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و اهانت به عاشورای حسینی(ع) و ادعای دروغین تقلب و آتش‌زدن مسجد و کشتن افراد بی‌گناه در کوچه و خیابان و آشوب و بلوا و ده‌ها جنایت دیگر چیزی نیست که برای اثبات خیانت آنها به مردم کافی باشد؟!
گفت: همین‌ها در سال 78 هم به نفع دشمنان غائله و آشوب راه انداخته‌ بودند و...!
گفتم: چه عرض کنم؟! از چوپان دروغگو پرسیدند اسمت چیه؟ گفت؛ دهقان فداکار!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۲۳:۰۸
دکتر علی قدسی

گفت: رئیس شورای شهر به یکی از اعضای این شورا گفته است خائن!
گفتم: چرا؟!... یعنی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 شرکت داشته است؟!
گفت: نه بابا!
گفتم: پس حتماً به خاطر اینکه از کمک مالی ملک‌عبدالله سعودی سهم گرفته! یا روز قدس سال 88 به نفع اسرائیل شعار داده! یا مسجد آتش زده! یا شریک جرم فتنه‌گران در وطن‌فروشی و آدم‌کشی و پاره کردن عکس امام(ره) و اهانت به عاشورا و دهها جنایت دیگر بوده؟!
گفت: ای عوام! این جنایت‌ها را که خود مدعیان اصلاحات مرتکب شده بودند.
گفتم: پس چرا مسجدجامعی به ایشان گفته است خائن؟!
گفت: برای این که در انتخاب شهردار تهران به قالیباف رأی داده بود.
گفتم: تازه این اول اعتدال است!... آدم خیلی چاق و فربه‌ای در صندلی عقب تاکسی نشسته بود. شخص دیگری که کنار او نشسته و از فشار مچاله شده بود از او پرسید؛ ببخشید! اسم شما چیه؟! یارو جواب داد؛ کوچیک شما بهرام! و طرف گفت خدا را هزار مرتبه شکر! بزرگ بشی چی میشی؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۴۹
دکتر علی قدسی

عکس: پلنگ باغ‌ وحش‌ تهران در دندانپزشکی

 پلنگ باغ وحش تهران تحت عمل جراحی با بیهوشی کامل قرار گرفت و پس از عصب کشی دندان خراب شده صاحب یک دندان نیش مصنوعی شد.

پلنگ باغ وحش تهران تحت جراحی دندانپزشکی قرار گرفت و صاحب دندان نیش مصنوعی شد.
 
پلنگ ۱۲ ساله باغ وحش ارم، ۶ ساعت در بیهوشی کامل به سر می برد و در پایان ، دندان نیش پلنگ که خراب شده بود، عصب کشی شده و کانال‌های دندان خالی و سپس قالب فلزی که به رنگ دندان بود روی پایه دندان قبلی کار گذاشته شد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۶
دکتر علی قدسی
در پی انتشار مکرر تصاویری خاص از رییس جمهور امریکا، یک روزنامه انگلیسی در یادداشت تندی خطاب به اوباما نوشت: "اقای رییس جمهور، پاهایت را از روی میز بردار!"
به گزارش شبکه خبری العالم، راز این گلایۀ روزنامه انگلیسی، بیش از آن که به نوع رفتار و ژست نامتعارف اوباما مرتبط باشد، به "میز" رییس جمهور در کاخ سفید ارتباط دارد که هدیه ملکه ویکتوریاست.
 
 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۳
دکتر علی قدسی
در زبان انگلیسی :
friEND ( دوست )
boy friEND (دوست پسر )
girl friEND ( دوست دختر )
best friEND ( دوست برتر )
.
.
.
همگی به END ختم  میشن یعنی همشون پایان دارد
.
.
.
اما کلمه ی famILY ( خانواده ) به سه حرف ILY ختم میشه که مخفف I Love You میباشد
و خود family به معنی :

FAMILY   =   Father And Mother I Love You

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۲۳
دکتر علی قدسی

آورده اند مردی از ابنای روزگار
یک روز گشت بر خرک لنگ خود سوار

بانوی خویش و نیز کمی خرت و پرت را
آورد و ترک آن خر بی چاره کرد بار

در بین راه خویش رسیدند از قضا
آن دو به پیرمرد غریبی که بود زار

آن پیرمرد خسته و آشفته می نمود
بر او گذشته بود نود سال آزگار

زن گفت خسته است و گمانم گرسنه است
ای مرد صبر کن خر خود را نگاهدار!

مرد اندکی طعام به آن پیرمرد داد
قصد ثواب کرد به درگاه کردگار

گفت ای جوان خدا دهدت اجر بی حساب
چون من نسازدت به غم و عاجزی دچار

از بس که راه آمدم از پا فتاده ام
ای کاش می شدم به خرت اندکی سوار

مرد جوان که یکسره جوگیر گشته بود
از خر پیاده گشت و بفرما زدش دوبار

یک ساعتی گذشت و رسیدند همرهان
جایی که بود مقصد مرد ثوابکار

گفت ای پدر پیاده شو از خر رسیده ایم
گاه فراق آمد و وقت وداع یار

اما ببین که داد چه پاسخ بدون شرم
آن پیرمرد رند به آن مرد بدبیار

گفت ای جوان مزاحم ما می شوی چرا؟!
دست از من شکسته دل ناتوان بدار!

این خر، خر من است اگر مدعای توست
بسیار خب برو سند محضری بیار!

مرد جوان که گیج و پریشان و مات بود
گفت این خر من است...گواه من این نگار...

وقتی که نام زن به زبان جوان گذشت
فریاد پیرمرد برآمد که ای هواااار

شرمی کن ای جوان و بترس از خدا برو
آخر تو را به خانم و ناموس من چه کار؟!

...
آقای محترم تو هم از خر پیاده شو
این خر لگدزن است و چموش است زینهار!

زان پیشتر که خلق بگویند کافی است
امروز مثل بچه آدم بیا کنار

ای کاش جای دولت تو نام نیک تو
ماند به صدر صفحه ایام یادگار

یک گل در این دیار نخواهد شکفت اگر
صد سال زنده باد بگوییم بر بهار

باید برای مردم بی چاره فکر کرد
آنها که گوششان شده لبریز از شعار

با چند نطق دیگر مردان اقتصاد
ترسم رسد به قیمت خون قیمت دلار

آن کس که برگزیده ای او را به جای خویش
مردی ست پاک و نیک ز نیکان روزگار

اما به درد کار سیاسی نمی خورد
حتی به کار قند فروشی قندهار

تا بخشی از لیاقت او برملا شود
او را بکن رییس ترافیک گرمسار

از زمره رجال سیاسی نبوده است*
نه بوده او وکیل و وزیر و نه کاردار

(البته غیر دولت عالی که نام آن
بادا بر اوج قله تاریخ برقرار)

کی بوده است جزو مقامات عالیه
نه دست کم -چنان که جناب تو- شهردار

نی اهل علم و دانش و فضل است و هست اگر
یک صفحه متن و مطلب علمی از او بیار

زندانی سیاسی دوران انقلاب
هرگز نبوده یا ز بزرگان کارزار

گر عارف است و اهل کرامت تو دیده ای
ما که ندیده ایم، بباشیم عذردار

مانند او و بهتر از این یار غار تو
بسیار هست آدم کاری در این دیار

پوتین تو نیستی و نه روسیه مملکت
مانند مدودف نبود این بزرگوار

زحمت کشیده خدمت بسیار کرده ای
دیگر بس است حرمت خود را نگاهدار

دنیا که جسر آخرتش خوانده مصطفی
جای نشست نیست که راه است و رهگذار

رحمت برآن که قدر خودش را شناخته ست
بیند جهان و کار جهان را به اعتبار

از شر نفس و حیله شیطان گریز نیست
با این همه به لطف خداییم امیدوار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۱۷
دکتر علی قدسی

امروز روز خوبی داشتم . روز خوب از این لحاظ که به یک آیه قرآنی دقیقا و مو به مو عمل کردم.

ساعت از 12 ظهر گذشته بود. قصد بیرون رفتن از خانه را داشتم. خانم بچه ها (یعنی همسرم ) گفت که برای نماز جمعه میری؟ گفتم که نه فکر نمیکنم برسم.

از همین کنار گذر شهرمان بطرف بازار مرکزی شهر راه افتادم . نمیدونم قصه چی بود که به نزدیکیهای مصلی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه رسیدم.اذان مصلی به حی علی الصلوه رسیده بود.جای سوزن انداختن در بیرون مصلی نبود از ماموری که پشت دیوار مصلی کشیک بود با اشاره پرسیدم همین جا توقف بکنم؟ با همان حالتی که پرسیدم با تکان دادن و چرخاندن لبهایش بمن فهماند که نمیدونم.نمیدونم در فرهنگ لغت معاصر باین معناست که اگر جریمه شدی یا با جرثقیل خودرو را بردند من بی تقصیرم. همان جا خودرو را پارک کردم و بسوی درب ورودی برادران با سرعت تمام دویدم.درب ورودی مصلی متوجه شدم که حضرت آیه الله شبستری به ولاالضالین سوره حمد رسیده است.از شانس من سوره القارعه را خواند .در اکثر جمعه ها والشمس والضحیها را میخواند تا من مهر نماز پیدا بکنم مکبر گفت : الله اکبر قنوت.نمیدونم چه جوری نایلون برای کفشهایم پیدا کردم فرصت جا گذاری کفشها را هم پیدا نکردم . کفشها را به روی نایلون گذاشته با حالتی غیر متعارف و در حالی که تپش قلب و ضربان قلبم تند تند میزد گفتم: الله اکبر اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن المهدی صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا وجافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا . و به همراه خیل عظیم نمازگزاران به رکوع رفتم.

در حالی که نماز را با آن حالت ادا میکردم پس از اتمام نماز جمعه با بغل دستی هام که بر اساس رسم دیرینه تقبل الله میگفتم به شوخی و طنز گفتم که: اگر تنها آیه ای که در طول عمرم دقیقا عمل کرده ام این آیه است که میفرماید: و اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذرواالبیع .... و موقعی که برای نماز در روز جمعه دعوت میشوید سعی و تلاش برای ذکر خدا داشته باشید ( بشتابید ) و منهم این کار را با دویدن به سوی نماز جمعه انجام دادم. دو نفر همسایه من هم که واقعا با من همدرد بودند و آنها هم در آخرین ثانیه های ممکن به نماز رسیده بودند با تبسم نظر مرا تائید کردند.

اللهم تقبل منا انک مجیب الدعوات.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۶
دکتر علی قدسی