ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

این وبلاگ معمولا و بیشتر مسائل و اتفاقات سیاسی استانی و کشوری و منطقه ای و بعضا جهانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اعتقاد ندارم همه مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود مورد قبول همگان باشد.اما نکته ای که برایم مهم است این است که مطالب بدون هیچگونه کینه و کدورتی و به دور از هواهای نفسانی خودم نگاشته شده است.به نظریات و منطق مخاطبان احترام قائل هستم و تنها انتظارم این است که با انتقادات و پیشنهادات دوستان در فضای مجازی اینترنت هر روز بر بالندگی فکر و اعتقاداتم اعتلاء بخشم. همین

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

نوشته شده در تاریخ سی ام شهریور 1393 توسط علی قدسی | نظر بدهید
اینجا آمریکا 2014 است

حدود شش سال پیش، بعد از آنکه مردم ایالات متحده رای خود را به نام «باراک اوباما»ی سیاه‌پوست به صندوق رای ریختند، «محمد قوچانی» در سرمقاله نشریه شهروند امروز، این اتفاق را ارباب شدن یک برده نامید و در تایید ساختار حکومتی در این کشور نوشت: «آمریکایی‌ها دشمن خارجی بسیار دارند اما دشمن خانگی ندارند. آنان دشمنان خانگی خود را به دوستان ابدی بدل کرده‌اند. اجداد اوباما 200 سال پیش اگر در آمریکا می‌زیستند برده‌هایی بیش نبودند اما امروز بازمانده آن بردگان رئیس‌جمهور آمریکا می‌شود. برده‌ای ارباب شد. آنان دشمنان را به دوستان تبدیل کرده‌اند؛ چرا ما دوستان‌مان را به دشمنان تبدیل می‌کنیم.»

حالا حدود یک ماه است که حومه «سن لوئیس» به محلی برای یادآوری «تیان‌آن‌من» تبدیل شده است؛ محلی که گارد ملی با زره‌پوش‌های جنگی در خیابان‌ها مانور می‌‌دهد و حکومت نظامی برقرار می‌کند؛ محلی که تاکنون جنازه دو شهروند سیاه‌پوست را روی دست کاخ سفید گذاشته و دامنه خشم اعتراضات مردمی را نیز گسترش داده است.

جامعه سیاه‌پوستان ایالات متحده که اکنون به یک انبار پر از باروت که آتش در آن افتاده، تبدیل شده‌اند، چند هفته است که رسما نه با پلیس که با ارتش آمریکا روبرو هستند. تانک‌های ضدمین که مخصوص جنگ‌های بیابانی هستند و همچنین استفاده از زره‌پوش‌های سنگین برای مقابله با راهپیمایی مردمی است که تنها راهکار نمایش اعتراضشان به جنایت پلیس این کشور، بالا بردن دست‌ها به یاد «مایکل براون» است.

روایت شهروندان آمریکایی از اوضاع «فرگوسن» در شبکه‌های اجتماعی

تانک، پلیس نظامی، اشغال، خفقان رسانه‌ای، منطقه پرواز ممنوع؛ آن هم در یک حومه. وضع آمریکا در سال ۲۰۱۴ این است

آیا مأموران پلیس خودروی زرهی لازم دارند؟ واقعا؟ این خودروها نفربرهای ضد مین هستند که بطور خاص برای عراق طراحی شده‌اند

تظاهرات اعتراضی در شهرک فرگوسن واقع در حومه سن لوئیس، روز ۹ اوت و در پی کشته شدن یک جوان هجده ساله سیاهپوست به نام «مایکل براون» در اثر شلیک یک مامور پلیس آغاز شد. مقتول زمانی هدف اصابت گلوله مامور سفید پوست پلیس قرار گرفت که دست خود را به علامت تسلیم بالا برده بود؛ موضوعی که سبب شده تا معترضین، این اقدام را دارای انگیزه‌های نژادپرستانه بدانند.

همه این اتفاقات در حالی افتاده است که رئیس‌جمهور این کشور در تعطیلات تابستانی بسر می‌برد. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرد که باراک اوباما بر اثر فشار افکار عمومی مجبور شد تا تعطیلات خود در تاکستان «مارتا» را نیمه‌تمام بگذارد و نیمه‌شب دوشنبه در حالیکه معترضان به اعلام قوانین منع آمد و شد اهمیتی ندادند و در فرگوسن تظاهرات برپا کردند، به واشنگتن بازگردد تا با «جو بایدن»، معاونش و دیگر مشاورانش در خصوص تنش‌ها و درگیری‌ها بین پلیس و معترضان در فرگوسن میسوری گفت‌وگو و رایزنی کند.

منتقدان به او گفته بودند که رئیس‌جمهور آمریکا در بحبوحه بحران‌های داخلی و خارجی آمریکا، اوقات خود را در یک جزیره تفریحی و گردشی به سر می‌برد که همین مساله سبب شد تا وی به کاخ سفید مراجعت کند اما با این حال، اوباما روز سه‌شنبه مجددا به تاکستان مارتا باز می‌گردد تا آخر هفته خود را در آنجا سپری کند.

سکوت مجامع بین‌المللی حقوق بشری هم بسیار جالب است؛ چرا که نژادپرستی و تضییع حقوق شهروندان یک کشور به علت تفاوت رنگ پوست، از آن جنایت‌های تاریخی است که به نظر می‌رسد باید آن را در رمان‌های کلاسیک جهان جستجو کرد ولی انگار هنوز «ارباب لگری»ها زنده هستند تا «کلبه‌های عمو تُم» را بر سر صاحبانشان خراب کنند. کجاست «جرج اورول» تا ببینید هنوز هم همه باهم برابرند ولی بعضی‌ها برابرترند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۴۹
دکتر علی قدسی
یادداشتی در ستایش شاعرانگی «پروانه نجاتی »

 رضا اسماعیلی
با من بیا به فرصت یک چشم هم زدن
در کوچه‌های باور مردم قدم زدن
گرم است جای پای شهیدان به روی خاک
باید سری به کوچه پر پیچ و خم زدن ...
این نوشتار را با خاطره‌ای از بانوی شعر شهدا ( خانواده شهداء ) خانم پروانه نجاتی آغاز می‌کنم .
چند سال پیش بود که به عنوان داور جشنواره کتاب سال دفاع مقدس توفیق خدمت داشتم، وقتی نوبت به داوری مجموعه شعر «داغ و دغدغه »سروده خانم نجاتی رسید، بعد از بررسی شعرهای کتاب، اکثر داوران در انتخاب و معرفی این مجموعه شعر به عنوان اثر برگزیده بخش شعر جشنواره متفق القول بودند .
و اما این که به چه علت مجموعه شعر فوق مورد توجه داوران قرار گرفته بود، در نگاه اول هویت و تشخص شعرهای فراهم آمده در این مجموعه بود. به این معنا که خواننده به راحتی در آیینه بی غبار شعرهای این مجموعه سیمای زلال و پاک  بانویی شاعر را می‌دید که از زبان مادر شهید، همسر شهید و خواهر شهید به واگویه داغ و دغدغه‌های مقدس انسانی نشسته است .
لطافت و عاطفه  زنانه و مادرانه مولفه‌ شاخص اکثر شعرهای فراهم آمده در این دفتر نورانی ست. البته جنس این داغ و دغدغه از جنس آه و ناله و رنجموره‌های یک زن مستاصل و افسرده نیست که در نهایت به ایستایی و رکود ختم می‌شود، بلکه این «داغ و دغدغه »بر آمده از ایمانی روشن و امیدی درخشان است که بشارت نصر و پیروزی را با خود به همراه دارد  .
نجاتی بر بلندای قامت شعر، رسالتی زینب‌گونه را به دوش می‌کشد و همچون پیامبر کربلا «داغ و دغدغه »را با لهجه زیبایی ترجمه می‌کند. او هرگز به دنبال این نیست که با شعر خود خواننده را به تاثرات عاطفی مبتلا کند و صرفا با تحریک احساسات او را به سوگ عزیزانش بنشاند و دریغاگوی شهیدان سربلند باشد. او به دنبال در اندیشه فرو بردن مخاطبی ست که گرد و غبار غفلت بر آیینه فطرتش نشسته است و در برزخ «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود ؟! »دست و پا می‌زند و جوابی نمی‌یابد .
شاعر در تکاپویی عاشقانه - هر چند از داغ و دغدغه می‌گوید – پا در راه می‌نهد  و امیدوار به رفتن و رسیدن می‌اندیشد :
در من کسی ست عاشق و شیدا و بی قرار
تا این گدازه هست، شکیبا نمی‌شوم
نجاتی رسالت خود را باز آفرینی هنرمندانه حماسه‌هایی می‌داند که عاشورا مردان راست قامت با جوهر خون بر سینه زمان حک کردند و امروز در هیاهوی روزمره گی و روزمرگی – بر طاقچه عادت – به فراموشی سپرده می‌شود :
امروزهای ما همه آکنده از تو باد
مدیون صبر تو، تو که فردا نداشتی
شاعر در بعضی از غزل‌های خود، نقبی نیز به اجتماع و مناسبات غلط اجتماعی می‌زند و از نا هنجاری ‌ها و دردهایی می‌گوید که چون خوره بر جان انسان معاصر افتاده و او را از اصالت‌های انسانی و توحیدی تهی می‌کند :
زمین ز بتکده ‌ها پر شده ست، ابراهیم
دوباره دور تفاخر شده ست، ابراهیم
دمیده بر ریه شهر دود تلخ ریا
و روزگار تظاهر شده ست، ابراهیم ...
نجاتی شاعری رسالت مدار، درد آشنا و  آرمان گراست. البته آرمان گرایی او ریشه در واقع بینی دارد و صرفا بر اساس ذهنیات دور از واقعیت نیست. هدف شاعر از بیان درد‌ها و دغدغه ‌ها، گرفتن پز انقلابی گری نیست ، بلکه بیشتر با هدف اصلاح گری و ساماندهی وضع موجود برای فتح قله موعود است :
بعد از آن‌ها که سربدار شدند
چه کسانی طلایه دار شدند ؟
ما به مردان جبهه مدیونیم
وارث یک قبیله مجنونیم
باید از خواب ناز بر خیزیم
با سیاهی دوباره بستیزیم
این بهار شکفته ایمان
یادگاری ست مانده از یاران
بر من و توست پاس شان داریم
دست از اختلاف بر داریم ...
جان کلام آن که «پروانه نجاتی »شاعری از نسل «داغ و دغدغه »است. دغدغه‌هایی زلال، مقدس و انسانی. مجموعه شعر «داغ و دغدغه »نیز از این منظر قابل تامل است که در بر دارنده تألمات مسئولانه یک بانوی شاعر مسلمان در قبال جامعه و جهان است، جامعه‌ای که به هر علت به سمت و سوی استحاله‌ای فرهنگی پیش می‌رود و شاعر با نگرانی شاهد این استحاله است و همچون شمع می‌سوزد و گدازه‌های دلش را شعر می‌کند. چنان که خود می‌گوید: «... خاکستر زنی که گر می‌گیرد و شعر می‌جوشد. بغض می‌کند و شعر می‌خواند و حس می‌کند اگر نسراید مدیون است. »
در خاتمه این نوشتار، برای این بانوی شاعر که خود را «شاعر شهیدان و تا همیشه مدیون سرخ جامگان تاریخ انقلاب اسلامی»می‌داند، آرزوی سربلندی و سلامتی می‌کنم، و با زمزمه غزل زیبای دیگری از او که تقدیم به شهیدان و حماسه آفرینان هشت فصل عشق شده است، این نوشتار کوتاه را به پایان می‌برم :
هنوزازجبهه می‌آید نسیم آشنای تو
خیال انگیزو رویایی،عروج تاخدای تو
خیال کوچه ‌ها مان پرشد ازعطرنفسهایت
چه اشک افشانی‌ای دارم، من‌ امشب درهوای تو
توبرسجاده ی خونین نمازعاشقی خواندی
کجا بود ‌ای برادر ! کعبه ی تو،کربلای تو
من آن شب دیدم ازاعماق رویاهای شیرینم
سواری نورمی پاشید روی زخم‌های تو
ازامشب چشمهای خسته را از راه می‌گیرم
که روی کوچه جاری نیست دیگرجای پای تو
به این تابوت ‌ها تا چشم‌ها را می‌سپارم من
دلم درخود فرو می‌ریزد ‌ای خواهر فدای تو !
پس ازچشم انتظاری ‌ها به اشک خویش می شویم
پلاکی،جامه ای،یا استخوانی را به جای تو !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۷
دکتر علی قدسی

حامد زمانی با همکاری موسسه فرهنگی دل صدا از آهنگ بیسیم چی بمناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس رونمائی میکند.

 

 

 

بنابراین گزارش از آلبوم موسیقی «بیسیم چی» روز دوشنبه 31 شهریور  ساعت 11 صبح در کافه نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج رونمایی می‌شود. - See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930629000741#sthash.MjjUEpnn.dpuf
بنابراین گزارش از آلبوم موسیقی «بیسیم چی» روز دوشنبه 31 شهریور  ساعت 11 صبح در کافه نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج رونمایی می‌شود. - See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930629000741#sthash.MjjUEpnn.dpuf
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۵۳
دکتر علی قدسی


گفت: دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان گفته است «برنامه ای برای ملاقات با اوباما ندارم ولی همه چیز ممکن است»!

گفتم: خب! اوباما چی گفته؟!

گفت: اوباما گفته است؛ «من هم برنامه ای برای دیدار با روحانی ندارم ولی اگر او بخواهد استقبال می کنم»!

گفتم: ای دل غافل! انگاری قرار است باز هم اقدامات «نابجایی» اتفاق بیفتد.

گفت: چرا نفوس بد می زنی؟! از کجا می گویی؟!

گفتم: بچه ای با قهر از سر سفره کنار رفته بود و می گفت آبگوشت دوست ندارم! مادرش محض احتیاط مقداری گوشت کوبیده برایش کنار گذاشت و بچه در حالی که زیرچشمی مراقب اوضاع بود به مادرش گفت؛ من که قهر کرده ام و چیزی نمی خورم! ولی این گوشت کوبیده را برای هرکس کنار گذاشته ای، خیلی کم است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۴۶
دکتر علی قدسی

ناصر الخرافی ،شخصی که داراییش در بانکهای کویت بیش از ۱۲میلیارد دلار بودو۳۳نفتکش در سراسر جهان داشت ،یکی از بزرگترین مالکین هتل در جهاندارای سهام نیمی از شرکت مخابرات زین صاحب ۲۰برج آسمان خراش در کویت و مالزی و فرانسه و ایتالیا و لندن و دبی!

این آخرین تصویریست که از کاخِ وی گرفته شدهﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَٰﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢِﻭَﻣَﺎ ﻫَـٰﺬِﻩِ ﺍﻟْﺤَﻴَﺎﺓُ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴَﺎ ﺇِﻟَّﺎ ﻟَﻬْﻮٌ ﻭَﻟَﻌِﺐٌ ۚﻭَﺇِﻥَّ ﺍﻟﺪَّﺍﺭَ ﺍﻟْﺂﺧِﺮَﺓَ ﻟَﻬِﻲَ ﺍﻟْﺤَﻴَﻮَﺍﻥُ ۚ ﻟَﻮْ ﻛَﺎﻧُﻮﺍ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﺟﺰ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﭽﻪ ﻧﻴﺴﺖ،ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺣﻘﻴﻘﻰ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﻯ ﺁﺧﺮﺕﺍﺳﺖ؛ ﺍﻯ ﻛﺎﺵ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ...ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﯿﺪ، ﺳﻮﺭﮤ ﻣﺒﺎﺭﮐﮥ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ ۲۹، ﺁﯾﻪُ ﺷﺮﯾﻔﻪُ ۶۴


عکس/ خانه ثروتمندترین مرد کویت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۰۰
دکتر علی قدسی

دوست عزیزم ابوالحسن حسنی با آدرس وبلاگ http://hassani.blog.ir یک نظری را برای وبلاگم ارسال کرده بود که برای روشن شدن اذهان بعضی از دوستان نظرم را برای ایشان ارسال کردم اما همچنین صلاح دانستم همان نظر دوست عزیزم و هم نظر ارسالی خودم به ایشان را عینا در وبلاگ خودم جهت تنویر افکار عمومی در وبلاگ خودم نیز به نمایش بگذارم .

اما نظر ایشان چنین بود:

ابوالحسن حسنی : بنده از سال 70 از آقای هاشمی قطع امید کردم و هرگز به او و اعوان او رأی ندادم. از برخی کلمات و سخنان رییس جمهور نیز ناراضی ام. اما اگرچه بنده و شما به آقای روحانی رأی نداده ایم؛ او رییس جمهور این کشور است و گفتن واژه "بیسواد" به وی صحیح نیست. این درست که برخی به رییس جمهور منتخب نهم و دهم هر فحش و نسبتی دادند؛ اما به هر حال، مربی ما رهبر ما است، نه فتنه گران.

اما پاسخ ارسالی من:

سلام بر شما دوست عزیز
شاید خیلی وقت است که به این مجموعه از وبلاگها سر نزده ام ولی حضور شما در وبلاگ حقیرانه ام باعث شد که عنقریبا به وبلاگم در بیان هم سر و سامانی بدهم.
در هر صورت حضورتان را به فال نیک میگیرم و در خصوص نظرتان مطالبی را ارائه میکنم:
من بهیچ وجه آقای دکتر حسن روحانی را بیسواد نمیدانم (دقت فرمائید دکتر حسن روحانی عرض کردم)
اما این کلمه بیسواد را از دوجهت در شان ایشان مصلحتا بکار بردم
یکی از این  جهت که خودشان همین لفظ بیسواد را در مقابل مخالفانش بکار برد و من هم چون با ایشان مخالف بودم این را بدل گرفتم و دقیقا همان را بر اساس آموزه های قرانی که میفرماید فاعتدوا بمثل ماعتدی علیکم .این کلمه بیسواد را لائق ایشان دانستم.
دوم اینکه بر اساس همان صحبت آقای روحانی که گفته بود برای مبارزه با رشوه خواری باید ارتباط کارمندان را با ارباب رجوع باید کم کرد و با دیوار کشیدن و کارهای خشونت آمیز مبارزه با رشوه خواری ممکن نیست نظر به اینکه این طرح چون نظر حقیر و خیلی های دیگر برای مبارزه با پدیده فساد و بی حجابی و ... بود این را بعنوان کسی که اندکی سواد داشته و این نکته بدیهی را از سخنان ریاست محترم جمهور دریافت نموده بودم لذا با کشف این سند بر بیسوادی ایشان صحه گذاشتم.
منظورم این بود که در یک عبارت برای مبارزه با رشوه و رشوه خواری طرحی داده بود که از کاربرد همان طرح برای مبارزه با فساد غافل بود و این بر بیسوادی ایشان واقعا کافی بود.
مطالب مشروح را دوباره در همان وبلاگ خودم بخوانید.
ممنون تبریز علی قدسی


برگرفته شده از: ابوالحسن حسنی؛ http://hassani.blog.ir
 
پاسخ من در آدرس لینک زیر قابل دریافت است:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۴
دکتر علی قدسی