ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

این وبلاگ معمولا و بیشتر مسائل و اتفاقات سیاسی استانی و کشوری و منطقه ای و بعضا جهانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اعتقاد ندارم همه مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود مورد قبول همگان باشد.اما نکته ای که برایم مهم است این است که مطالب بدون هیچگونه کینه و کدورتی و به دور از هواهای نفسانی خودم نگاشته شده است.به نظریات و منطق مخاطبان احترام قائل هستم و تنها انتظارم این است که با انتقادات و پیشنهادات دوستان در فضای مجازی اینترنت هر روز بر بالندگی فکر و اعتقاداتم اعتلاء بخشم. همین

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

دو سه هفته پیش برای جشنواره عماریون خدمت حضرت آقا رسیدم و در آخر ایشان گفتند کسی سؤالی یا صحبتی ندارد و من چند نکته‌ای را به ایشان گفتم. گفتم امروز پنجمین روز از والفجر مقدماتی است و شما در آن زمان رییس جمهور بودید و شما قرار بود که به جلسه غیر متعهدها در لاهور بروید و تأکید هم بر این بود که شما باید پیروز شوید تا حضرت آقا آن جا بتواند حرف قوی را بزند. آن روز کار قفل شد و نشد و امروز مصادف با پنجمین روز بود که بچه‌ها رفتند در کانال و کارشان گره خورد و محاصره شدند. آن‌هایی که توانستند از کانال بیرون آمدند و آن‌هایی هم که ماندند امروز خورد خورد با پلاک یا بی پلاک می آیند. به آقا گفتم دوست دارید یک سری از حرف‌های آخر حاج همت را به شما بگویم، حضرت آقا گفتند بگو. گفتم که حاج همت هر گونه که می‌شد تلاش کرد تا این رزمندگان را از کانال بیرون بیاورد اما نمی‌شد، کار به گونه‌ای گره خورده بود که فقط می‌توانست صدای آن‌ها را بشنود. آن دفعه آخر که بعد از پنج روز با بیسیم برقرار شد ـ به جهت این که دشمن مجال نمی داد ـ اون دفعه آخر صدای فرمانده گردان نیست، صدای یک بچه بسیجی 15 الی 16 ساله بود، حاجی گفت"پسر این هاشمی ( فرمانده گردان) رو بگو بیاد پشت خط" گفت"حاجی هاشمی نیست، حالش خوبه رفته پیش فلانی" ـ فلانی که تو بیت المقدس شهید شده بود ـ این رزمنده کوچک داشت کد می داد. حاجی گفت"پسرم بگو دهقال معاونش بیاد" رزمنده جوان گفت"دهقان رفته پیش رضوایی" رضوایی هم قبلا شهید شده بود. بچه بیسیجی گفت حاجی این حرفا رو ولش کن. گفت "یادته که شب عملیات برامون صحبت کردی گفتی که بابا بزرگ گفته عاشورایی بجنگید"، گفت "آره پسرم" گفت "سلام مارو بهش می رسونی بگی آقاجان ما چیزی برات کم نگذاشتیم، سعی کردیم که هرچی که بود را اینجا انجام دهیم"  حاجی به او گفت "پسرم صحبت کن، گفت ولش کن حاجی باطری تموم" حاج همت کلافه شد و این گوشی را به سرش کوبید.

دیدم که حضرت آقا یک مقدار سر این قصه اذیت شدند، آقا گفتند مقصودت چیست؟ گفتم دغدغه من این است که اگر روزی از من پرسیدید که آیا کاری کردید، من به اندازه این بچه بیسیجی نتوانم بگویم هر کار از دستم بر می‌آمد انجام دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۳۵
دکتر علی قدسی

توضیح :
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟
جالب است! 70 هزار نفر از از استان های مختلف هماهنگ کرده و با بودجه بیت المال به تهران آوردند و هزینه های رفت و آمد و اقامت و تغذیه و حق ماموریت و اجرای مراسم و تدارکات از هلی کوپتر و پوسترها گرفته تا بیلبوردهای خیابانی و ساندیس و ... را از بودجه نحیف ناشی از تحریم و سوء مدیریت ، پرداخت کردند که چه بشود؟ که رئیس جمهور یک سخنرانی کند و به 9 نفر لوح تقدیر بدهد!
دولت احمدی نژاد را می توان دولت تناقض های رفتار نام نهاد که نمونه ای از این موضوع را می توان در مقایسه دو رفتار احمدی نژاد در همین اسفند گذشته و فروردین جاری دید.

اواخر سال گذشته بود که ریاست جمهوری اعلام کرد که هدایایی که سران و مقامات کشورهای دیگر به رئیس جمهور ایران داده اند ، فروخته می شوند تا درآمد حاصل از آن ، صرف کمک به نیازمندان تحت پوشش بهزیستی شود.



این اقدام ، در آن زمان با این نقد مواجه شد که هدایای داده شده به رئیس جمهور ایران ، هدایای شخصی نیستند که با تصمیم شخصی فروخته شوند ، بلکه آن هدایا ، که عمدتاً سمبلیک هم هستند و گاه گرانبها ، نمادهایی از روابط ایران و کشورهای جهان هستند که به "رئیس جمهور ایران" - و نه شخص احمدی نژاد - داده شده اند و باید در موزه نگهداری شوند کما این که هدایای مقامات سایر کشورها به مسوولان ایران ، چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن ، در موزه نگهداری می شوند.

فارغ از وارد یا وارد نبودن این نقد - که موضوع ما نقد آن موضوع خاص نیست - هدایای ریاست جمهوری ، با جار و جنجال تبلیغاتی زیادی به حراج گذاشته شد و چند صد میلیون تومان نیز ، آن طور که خودشان اعلام کردند، در برابر رفتن این هدایا به خانه های افراد متمول ، جمع شد تا صرف کمک به نیازمندان شود.

حال همان دولت و همان رئیس جمهوری که برای چند صد میلیون تومان ،هدایای ریاست جمهوری را به حراج می گذارد ، مراسمی در استادیوم یکصد هزار نفری آزادی برگزار می کند و دهها هزار نفر را به آن دعوت می کند تا به قول خودش ، از خادمان سفرهای نوروزی در عید 1392 تجلیل کند! هزینه مراسم نیز چندین برابر پولی است که از رهگذر حراج هدایای ریاست جمهوری کسب شده بود!

استادیوم آزادی

در این مراسم ، که خبرگزاری دولتی ایرنا ، تعداد حاضران دعوت شده به آن را 70 هزار نفر اعلام کرده است ، احمدی نژاد به 9 نفر شامل یک پزشک، یک روحانی،یک راننده ، یک امدادگر و... لوح تقدیر داد.

جالب است! 70 هزار نفر از از استان های مختلف هماهنگ کرده و با بودجه بیت المال به تهران آوردند و هزینه های رفت و آمد و اقامت و تغذیه و حق ماموریت و اجرای مراسم و تدارکات از هلی کوپتر و پوسترها گرفته تا بیلبوردهای خیابانی و ساندیس و ... را از بودجه نحیف ناشی از تحریم و سوء مدیریت ، پرداخت کردند که چه بشود؟ که رئیس جمهور یک سخنرانی کند و به 9 نفر لوح تقدیر بدهد!



این که این مراسم انتخاباتی بوده یا نه ، دغدغه نوشتار حاضر نیست. هر هدفی اعم از انتخاباتی و غیرانتخاباتی پشت این "نمایش پرهزینه" باشد ، معنایی جز هدر دادن پول ملت ایران و ادامه تناقض های رفتار دولت ندارد.

واقعاً یعنی چه که رئیس جمهور در اسفند ماه ، هدایا را می فروشد که چند صد میلیون برای نیازمندان جمع شود ولی در فروردین ، چند میلیارد که می توانسته برای همان نیازمندان صرف کند را هزینه مراسم نمایشی استادیوم آزادی می کند تا به 9 نفر لوح تقدیر بدهد. واقعاً هر لوح تقدیر برای ملت ایران چقدر آب خورده است؟!



بله! اگر ضرورتی باشد ، بیش از این ها هم می توان هزینه کرد و نمی شود گفت چرا هزینه کردید و به فقرا ندادید زیرا در هر جا ، مقایسه درست نیست. مثلاً کسی قاعدتاً نمی تواند بگوید رئیس جمهور در فلان اجلاس بین المللی شرکت نکند و پولش را به فقرا بدهد. ولی نمی توان در برابر به زباله دانی ریختن پول ملت در روز روشن توسط عالی ترین مقام اجرایی کشور ، سکوت کرد و آن را نادیده گرفت.

آیا اگر قرار بود از دست اندرکاران سفرهای نوروزی تقدیر شود، نمی شد مراسمی در سالن نهاد ریاست جمهوری یا میراث فرهنگی برگزار کرد؟



  در این وانفسای بودجه ، که کارگران بسیاری در دریافت حقوق ماهانه شان نیز مشکل دارند و همان افرادتحت پوشش بهزیستی هم همچنان نیازمندند ، آیا لازم بود  70 هزار نفر را از مدت ها قبل بسیج کرد و از نقاط مختلف کشور به تهران و استادیوم آزادی آورد که آقای رئیس جمهور می خواهد به 9 نفر لوح تقدیر بدهد؟

نمایش استادیوم آزادی در حیف و میل کردن بودجه در استادیوم آزادی را در تاریخ معاصر ایران می توان با جشن های 2500 ساله مقایسه کرد و این اقدام را ماکت بسیار کوچکی از آن حیف و میل تاریخی دانست با این تفاوت که در جشن های 2500 ، کلیت رژیم بدان ولخرجی دست یازید و مورد غضب مردم قرار گرفت و این بار ، دولتی رو به پایان ، در سطحی کوچکتر ، پول مردم را برای یک مراسم بیهوده به باد داد ؛ اما وجه اشتراک شان نیز همین هدر دادن بودجه عمومی بود.

احمدی نژاد

رئیس جمهوری که روزگاری می گفت فقط یک نوع غذا باید بر سر سفره اش باشد و عکس های ساده زیستی اش بر سر سفره ای با نان و پنیر ، هوش از سر دلداگانش می برد ، اینک به راحتی آب خوردن ، میلیاردها تومان را بر سر یک مراسم صد در صد بی فایده و برای دادن لوح تقدیر به 9 نفر ، بر باد می دهد و آب هم از آب تکان نمی خورد و کسی هم پیگیر نمی شود که این ولخرجی ها از کیسه ملت با کدام مجوز انجام می شود؟!

نیویورک

اگر آن روز که رئیس جمهور ، دهها نفر زائد بر نیاز ، از دوستان و خانواده و اقوام گرفته تا مسوولان بی ربط را با خود به سفر نیویورک برد و برایشان هزینه های آنچنانی کرد ، با او برخورد قانونی می شد که چرا پول ملت ایران را صرف سفر نیویورک این ها کردی؟ امروز شاهد پرده دیگری از این ریخت و پاش در روز روشن نبودیم. اینان فکر می کنند که پول ملت ایران بی پایان است و آنها هم حق دارند ، هر کاری دلشان خواست با این پول انجام بدهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۵۸
دکتر علی قدسی

صبح روز ۱۹ سپتامبر سال ۱۹۹۹ ژاکلین سابوریدو یک دختر زیبا و سالم بود. او چند روزی بود که برای گذراندن یک دوره آموزش زبان انگلیسی از کشورش ونزوئلا به ایالت تگزاس آمریکا آمده بود، در دانشگاه خود دختری شاد و باهوش به حساب می‌آمد، دوست های زیادی داشت و به نظر نمی آمد هیچ مشکلی در زندگی‌اش داشته باشد. اما شب ۱۹ سپتامبر دیگر هیچ چیز به این شکل نبود. او به همراه ۴ نفر از دوستانش آن شب از خانه یکی از دوستان‌شان برمی‌گشتند که همه زندگی‌ این دختر ۲۱ ساله زیر و رو شد. ژاکلین خودش از آن شب تنها نور چراغ های ماشینی را به خاطر می آورد که مستقیم به ماشین آنها کوبید. اتومبیل آنها آتش گرفت؛ پاهای ژاکلین که در صندلی جلو نشسته بود گیر کرده بود و ماموران امداد نمی توانستند او را بیرون بکشند. بدن او ۴۵ ثانیه در آتش سوخت؛ ۴۵ ثانیه ای که همه زندگی او را نابود کرد.

راننده مقصر پسری ۱۷ ساله بود که مقدار زیادی مشروبات الکلی خورده بود. ژاکلین در بیمارستان چشم هایش را بالاخره باز می کند. ۶۰ درصد از بدن ژاکلین به طور کامل در این تصادف می سوزد. پزشکان مجبور می‌شوند انگشتهایش را قطع کنند. او گوشها،بینی،پلک چشم ها،موها و مقدار زیادی از بینایی‌اش را از دست می دهد. واقعیت این بود که او دیگر صورتی برای زندگی نداشت .

پدر ژاکلین در ماه های اول هیچ آینه ای را در بیمارستان باقی نمی گذارد اما بعد از مدتی تصمیم می گیرد دخترش را با واقعیت مواجه کند. ژاکلین خودش را بالاخره می بیند و از وحشت فریاد می کشد. مدت زیادی طول می‌کشد تا ژاکلین بتواند با واقعیت کنار بیاید. پدر، فرشته نجات ژاکلین بود. او هر روز سعی کرد امید را در ژاکلین زنده کند.

۵۰ عمل جراحی روی او انجام می شود تا صورت کاملا از بین رفته او حداقل یک شکلی پیدا کند. چهره او با این عمل ها هنوز هم وحشتناک بود. او به ادامه زندگی امیدوار شده بود اما بچه ها در بیمارستان هنوز هم با دیدن او جیغ می زدند و فرار می کردند.

ژاکلین در همان زمان تصمیم گرفت زندگی خود را فدای بقیه آدم ها بکند. او در عین ناباوری اطرافیانش با کمک پدرش شروع به فعالیت کرد و انجمنی را برای احتیاط در هنگام رانندگی سازماندهی کرد. ژاکلین می گوید: من به خدا اطمینان کامل دارم. زنده ماندنم کار اوست و مطمئن هستم می توانم به زندگی عادی برگردم وبه دیگران کمک کنم.

تبدیل شدن به چهره احتیاط در رانندگی
ژاکلین سابوریدو حالا در آمریکا یکی از چهره‌های شناخته شده برای تبلیغ احتیاط در هنگام رانندگی است. او علاوه سخنرانی‌های زیادی با همان صورتی با وجود عمل‌های جراحی فراوان هنوز هم وحشتناک است انجام داده و بارها به کسانی که پشت فرمان می‌نشینند گفته است نتیجه یک لحظه بی‌احتیاطی آنها می‌تواند تبدیل شدن زندگی یک نفر به وضعیت او باشد. او همچنین به سازمان‌های مختلف اجازه داده است که از تصاویرش در پوسترهای تبلیغاتی هشدار دهنده برای احتیاط در رانندگی استفاده کنند.

پلیس می گوید چشم های همه جوان‌هایی که از جلسه ژاکلین بیرون می آیند پر از اشک است و نحوه رانندگی آنها ناگهان متحول می شود. او تاکنون در برنامه های تلویزیونی مختلفی برای هشدار به راننده ها شرکت کرده است. شعار او در این برنامه ها یک جمله معروف است. همه آدم ها در تصادف ها نمی میرند. شما با رانندگی‌تان ممکن است زندگی خیلی ها مثل من را آتش بزنید. پس درست رانندگی کنید. ژاکلین حتی بعد از مدتها تنفر تصمیم گرفت رجینالد استفی،پسری که باعث وضعیت او شده بود را ببخشد اما پلیس به خاطر این جرم این پسر را به تحمل ۷ سال زندان محکوم کرد. رجینالد استفی اکنون آزاد شده است اما خودش می گوید کابوس آن تصادف لحظه ای رهایش نمی کند.

حالا ژاکلین سابوریدو به خاطر فعالیت هایش در راه هشدار به راننده‌های برای احتیاط در رانندگی تعداد زیادی جایزه برده است. او یکی از منتظران جراحی پیشرفته پیوند صورت است تا بتواند دوباره به زندگی عادی برگردد. ژاکلین یکی از ۲۰ نفری در جهان است که پزشکان نیازشان به پیوند صورت را تائید کرده‌اند اما هنوز نوبتش نرسیده است. او می گوید: همه زندگی من در کمتر از یک دقیقه از بین رفت اما من همیشه امیدوارم. خدا هر روز من را می بیند.










۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۲۸
دکتر علی قدسی


دیروز :نیکی کریمی در برلین

عکسهای جدیدی از کشف حجاب نیکی کریمی در اینترنت منتشر شده است.

صدای سراب به نقل از جام نیوز,  نیکی کریمی کارگردان و بازیگر سینمای ایران چند سال پیش به عنوان داور بخش مسابقه‌ فیلم‌های اول و دوم این جشنواره‌ در برلین حاضر شده بود و امروز عکس وی در صفحه ای که به نام خود او نیز در فیس بوک به ثبت رسیده است در معرض دید تمام مخاطبان قرار گرفته است.

در این عکس کریمی  که بدون حجاب اسلامی است در حال امضای عکس خود که روی دیواری نصب شده، دیده می شود.

البته مشخص نیست این صفحه توسط شخص کریمی مدیریت می شود یا در اختیار  هواداران اوست.


کشف حجاب نیکی کریمی 1 (2).jpg

امروز : تهران

یکی از خبرنگاران با پیگیری هایی که در تهران انجام داده است توانسته یکی از زنان بی بند وبار که در تهران اقدام به کشف حجاب کرده و یکی از سرکردگان و خودفروخته های ضد انقلاب بوده است با همکاری نیروی انتظامی تهران بزرگ و وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر کردند.

این زن ضد دین که در چند روز گذشته در تهران بصورت آزادانه گشت و گذار می کرده است و کسی هم متوجه زن بودن وی نشده در صحبت کردن با خبرنگار انقلاب بصورت اتفاقی و از روی لحن صحبت کردن و اندام وی مشخص شده که او زن است و اقدام به کشف کرده که با پیگیری و تعقیب کردنش بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی دستگیر شد.

این زن دستگیر شده که پس از پانزده سال خارج نشینی به ایران بازگشته است و لیدر اصلی جریان بی عفتی در تهران بوده است رسما در بازجویی خود پس از دستگیری اش در وزارات اطلاعات هدفش را ترویج بی حیایی در جامعه اسلامی ایران عنوان کرده و اعلام داشته است که با چند زن دیگر قصد داشته اند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ جریان کشور را به سمت و سو های از پیش طراحی شده ضد انقلاب ببرند که خوشبختانه با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) و پلیس پیشگیری نیروی انتظامی و همکاری مجموعه خبری انقلاب نیوز خنثی گردید و این زن و چند فرد مرتبط با آن در تهران دستگیر شدند که جای تقدیر فراوان دارد.

 

 

این زن در وزارت اطلاعات رسما همکاری خود را با مخالفان نظام افشا کرده است و اینکه قصد داشته با برخی عناصر خود فروخته دیگر در تهران و چند شهر دیگر اقدام به کشف حجاب نمایند که خوشبختانه نتوانسته به جایی برسد و اقدامی انجام دهد و در اولین روز از کشف حجاب در تهران بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگیر شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۸
دکتر علی قدسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۴۱
دکتر علی قدسی


باور کنید تا روز قیامت مسئول هستیم مسئول هستیم متوجه هستید مسئول هستیم           
پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟

مادر گفت : باقالی پلو با ماهی

با خنده رو به مادر کرد و گفت :

ما امروز این ماهی ها را می خوریم

و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند

چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ...

درون اروند رود گم شد ...

و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۳۱
دکتر علی قدسی

فامیل بسیار نازنینم ( و بقولی فامیل دور)  احمد قبائی هرچند وقت یک شبیخون به کتابخانه ام میزند و چند کتاب را بعنوان امانت از من برای مطالعه برمیدارد.این شبیخوان دامنه عملیاتش از این عید نوروز تا عید نوروز سال بعد ادامه پیدا میکند یعنی هر سال عید نوروز که فرا میرسد بخاطر اینکه بتواند از کتابخانه ام استفاده بکند کتابهای امانتی سال قبل را هم برای عید دیدنی به خانه ام می آورد.

راستش سال 91 عید نوروز که به خانه مان آمد چند کتاب را بروال قبلی از کتابخانه ام به عاریت گرفت و برد. همین امسال که کتابها را پس داد حیفم آمد که کتابها را برای بار دوم نخوانم و مطالعه این کتابها تلنگری به چاچوب فکری ام زد که امید است اثرات مثبت آن تا سالهای سال باقی بماند انشاء الله.

کتابهای موصوف عبارت بودند از:

1 ) جلد 35 و 36 از مجموعه نیمه پنهان انتشارات کیهان مربوط به فتنه خلق مسلمان در اوائل انقلاب ( سال 58  به بعد).

2 ) کتاب مباحثی در مورد پایان جنگ عراق و ایران از انتشارات تبلیغات جبهه و جنگ.

3 ) کتاب بحران 444 روزه در تهران نوشته امیررضا ستوده و حمید کاویانی پیرامون گفته ها و ناگفته هائی از تصرف سفارت آمریکا.

در حقیقت این سه کتاب منطومه ای از وقایع بسیار مهم و بی بدیل دهه اول پیروزی انقلاب شکوهمند مردم قهرمان و فهیم ایران اسلامی را بدست میدهد با خواندن این کتابها علاوه بر اینکه تاریخ دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی را از نگاه تعدادی از نویسندگان و نخبگان سیاسی و نظامی کشورمان را مرور کردم متوجه شدم که تاریخ مجموعه ای از اتفاقاتی نیست که در زیر چمبره افکار سیاسیون و افراد انسانی و ای بسا مخالفان ایده ها و نظرها به فراموشی سپرده شوند بلکه تاریخ محل ماندگاری رخدادها و حرکتهای انسانی ( چه مثبت و چه منفی ) برای اخذ تجربیات گرانبهائی است که براحتی و به آسانی سیر تاریخی خود را طی نکرده اند.

اینک که در میانه های چهارمین دهه انقلاب اسلامی موسوم به دهه پیشرفت و عدالت قرار داریم با مطالعه رخدادهای تاریخی فوق الاشاره و تدقیق در چرائی وقوع رخدادها و چرائی تطول و تداوم آن رخدادها و نتایجی که از آن وقایع و اتفاقات حاصل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شده است بطور واضح و مبرهن از دامنه توطئه های دشمنان بر علیه نظام اسلامی ایران و تعالی و پیشرفت کشور عزیزمان ایران در می یابیم که این کشور با الطاف غیبیه حضرت ولیعصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه مدیریت میشود و در طول زمان بوضوح درخواهیم یافت که این کشور مدارج عالی پیشرفت و عدالت را در عرصه های مختلف طی خواهد نمود و به واقع در آستانه افق و چشم انداز ایران 1404 بعنوان الگوئی نمونه برای کشورهای جهان سوم که هم اینک بیداری اسلامی را در منطقه خاورمیانه تجربه میکنند خواهد بود.

انشاء الله

دوستانی که نظر خاصی در مورد دلنوشته های حقیر دارند از بذل اظهار نظر و پیشنهاد و انتقاد مضایقه نفرمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۲۴
دکتر علی قدسی

دنیائی که ما در آن زندگی میکنیم دنیای بی در و پیکری است.

میگوئید چطور؟

همین الان که خبرها را مرور میکردم متوجه شدم دیروز سفارت سوریه در دوحه توسط حاکمان قطر به مخالفان سوری رسما تحویل داده شده است.

این را شما چه جوری تفسیر میکنید؟

بدست گرفتن زمام کشورها در کل دنیا دارای ابزارها وقواعدی است (تاکنون که اینگونه بوده است)

یا در کشوری کودتا میشود و کودتاچیان زمام امور را در کشوری بدست می آورند و آنها با استفاده از دیکتاتوری مخصوص به خود دولت کودتا را سازماندهی میکنند.

یا با استفاده از ابزارهای جامعه مدنی وازطریق انتخابات ارکان یک حکومت را بطور مسالمت آمیز تصاحب میکنند.

یا با استفاده از کودتای مخملی و در یک نبرد نرم حکومت یک کشور را بدست می آورند.

یا پس از شکست در یک انتخابات با اعتراض به نتایج انتخابات و با شعارهائی مانند تقلب در انتخابات و آتش زدن بانک و مسجد و قرآن و اهانت  به ارزشهای مورد قبول یک کشور بالاخره با لطایف الحیل حکومتی را ساقط میکنند.

یا مانند خیلی کشورهای دیگر با استفاده از انقلاب های مردمی با رهبریت یک رهبر ( چه رهبر کاریزماتیک و چه رهبر مجازی با استفاده از شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک و توویتر و سایر شبکه های اجتماعی) به مخالفت با نظام حاکم برمیخیزند و با استفاده از قدرت ناشی از مردم آن حکومت را ساقط میکنند.

اما آنچه در سوریه اتفاق می افتد شباهتی به این نوع تغییر سیستم حاکم نداشته و در نوع خود بی نظیر است.

از یک سو کشورهائی مثل آمریکا ( دشمن درجه یک همه حکومتهای مردمی) و انگلیس ( و اخیرا هم فرانسه با عربده کشی های اخیرش در الجزایر و مالی و کنگو و ... پا جای پای پیشقراولان ظلم و جنایت گذاشته است ) و نیز کشورهای دنباله رو آنها مانند ترکیه و اردن و قطر و عربستان و بحرین و قس علیهذا حکومت ذره بینی قطر با پشتیبانی از مخالفان تروریست سوری جهت ایجاد حاشیه امنیت برای رژیم جعلی صهیونیستی مبارزه سختی را بر علیه دولت بشار اسد تدارک دیده اند و با هر اقدام ممکنی مثل استقرار موشکهای پاتریوت در مرزهای ترکیه و ... تلاش میکنند و اینک که پس از یک مبارزه نفسگیر با دولت مردمی سوریه کار بجایی نرسیده است ابتدا کرسی دولت سوریه در اتحادیه عرب را به مخالفین سوری تحویل داده و هم زمان سفارت آن کشور در قطر را بدون هیچگونه دلیل دیپلماتیک به مخالفان سوری تحویل میدهند.

در اینجا بخاطر اینکه زورمداران قطری را از الفبای مسائل سیاسی آگاه کرده باشم مطالبی را با زبان ساده متذکر میشوم:

اولا برای تشکیل یک دولت در یک منطقه ای نیاز به ابزارهای زیر ضرورت دارد:

1) زمین : زورمداران قطری و دیگران بفرمایند مخالفان و تروریستهای سوری چند متر مکعب ( ببخشید متر مربع چون مترمکعب واحد سنجش آب است که در مواقع ناراحتی و سوزش ناشی از عطش قدرت و غیره کاربرد دارد) زمین در داخل سوریه و یا خارج از آن در اختیار دارند؟

2) مردم و نیروی انسانی: چند درصد مردم سوریه با تروریستهای مسلح همراهی میکنند؟

3) حمایت بین المللی : حداقل دو کشور بر اساس قانون دوورژه ( تا جائی که من یادم مانده آن دو کشور هم باید همسایه باشند ) باید حکومتی را برسمیت بشناسند تا بعنوان یک عضو از سازمان ملل متحد در جامعه جهانی حضور داشته باشد ( البته این در مراحل نهائی تثبیت قدرت و تشکیل دولت قابلیت پیدا میکند) بفرمائید چند کشور مخالفان سوری را برسمیت شناخته اند؟ یادتان باید باشد این شناسائی توسط دولتها شناسائی رسانه ای و اینترنتی و ... نیست باید طی یک نامه رسمی به سازمان ملل متحد ارسال و پس از رسمیت یافتن بعنوان یک سند بین المللی عینیت پیدا بکند و الا خیلی ادعاها در عالم رسانه و مطبوعات میتواند در جهان مطرح بشود که فاقد وجاهت قانونی باشد.

4) منابع و امکانات: برای اداره یک کشور و دولتی منابع و امکانات متعددی لازم است و آن هم ابزارویژه هائی چون بودجه و منابع ملی و نیروهای انسانی کارآمد و ... را میطلبد بفرمائید عده و عده مخالفان و تروریستهای سوری چیست؟

و اما آن چیزی که برای من برای تشبیه این سناریوی ساختگی قابل تصور است این است که شما تصور کنید به یک بیماری که کلیه پزشکان و اطباء جواب منفی داده اند و امید زنده بودن برای آن بیمار اصلا وجود ندارد بعدا خود بیمار و یا اطرافیان بیمار خودشان را به نادانی زده و بی خیال مردن و انتقال به دنیای باقی وسائل و اسباب و اثاثیه مسافرت و تفریح را برای یک دوره زمانی غیرقابل قبول فراهم کرده و برای خودشان یک زندگی عادی را تصور ( دقت کنید تصور) بکنند!!

عزیزان !! ببخشید ای عربهائی که که در قرآن عظیم الشان با نام اشد کفرا و نفاقا یاد شده اید هم خود شما و هم دوستان شما بدانید که با بیداری اسلامی منبعث از ایران اسلامی ( دقت کنید منبعث از ایران اسلامی = دلتان بسوزد) طومار رژیم های سرسپرده ای چون مبارک و بن علی و معمر قذافی و صدام را در هم پیچیده و عن قریبا نسیم بیداری اسلامی و بزعم شما بهار عربی در کشورهای شما هم وزیدن خواهد گرفت و باز هم فرزند وعده شده آن زن سیاه چرده (کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه سابق آمریکا) در درد زایمان ناشی از تشکیل خاورمیانه جدید ناقص الخلقه متولد خواهد شد و باز هم آمریکا و انگلیس و فرانسه و نیز رژیم جعلی اسرائیل انگشت به دهن خواهند ماند چرا که این وعده الهی است که:

لقد کتبنا فی الزبور ان الارض یرثها عبادی الصالحون. الیس الصبح بقریب؟

اینطور نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۰۰
دکتر علی قدسی

در این چند روز گذشته اتفاقاتی در منطقه خاورمیانه بوقوع پیوسته است که اندیشمندان سیاسی را لاجرم به تحلیل و ارزیابی و حتی پیش بینی اتفاقات محتمل واداشته است.یکی از آن اتفاقات پیام عبدالله اوجالان رهبر کردهای ترکیه به نیروهای تحت امر خود ( پ ک ک ) مبنی بر گذاشتن سلاح بر زمین و خروج از ترکیه بوده و هم زمان با دولت رجب طیب اردوغان نامه ترک مخاصمه و آتش بس رد و بدل کرده است . این سناریو بی تردید در رابطه با مسافرت هفته گذشته اوباما به سرزمینه های اشغالی نبوده است . زیرا در اثناء بازدید اوباما از سرزمینهای اشغالی با ارسال پالس عذرخواهی دولتمردان صهیونیستی در خصوص آتشباری به کاروان آزادی که ظاهرا 9 نفر از شهروندان ترک کشته شده بودند و قبول این عذرخواهی بنام مردم ترکیه و از سوی رجب طیب اردوغان سناریوئی ساختگی از سوی رژیم صهیونیستی و شخص اوباما بوده است.
حالا خروج اکراد پ ک ک به کشور ثالث یقینا ایران اسلامی و کشور اردن نخواهد بود بلکه نیاز ترکیه به حضور اکراد در کشور سوریه منافع دوگانه ای را برای کشور ترکیه به ارمغان خواهد آورد یکی از این جهت که حضور اکراد پ ک ک در ترکیه بعنوان معارضین کرد کمرنگ و حضورشان جهت تقویت کردن جبهه معارضین سوری از لحاظ تامین منافع ملی ترکیه دارای اهمیت حیاتی میباشد.
اتفاق دومی که که ظرف 48 ساعت گذشته اتفاق افتاد استعفای نخست وزیر لبنان (میقاتی ) به بهانه وجود اختلاف در هیات دولت لبنان است . بنظر اینجانب بهانه وجود اختلاف در دولت لبنان حقیقت نداشته و این امر نیز در اثر دریافت پالس هائی از سوی رژیم اشغالگر قدس بوده است.
اما وضعیت اسرائیل چگونه است؟ اسرائیل بعد از جنگ 8 روزه که از سازمان حماس در نوار غزه شکست مفتضحانه خورده و پیشقدم برای اجرای آتش بس با سازمان فوق الاشاره شده بود مقاومت سرسختانه بشار اسد در مقابل تروریستهائی که توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه و ترکیه و نیز قطر و عربستان و دیگران حمایت میشوند را برنتافته و از لحاظ تضعیف هژمونی خود در مقابل کشورهای ضعیفی مثل سوریه و سازمانهائی نظیر حماس را غیر تحمل دانسته و برای تقویت این هژمونی ناچارا دنبال راه حل هائی است.
بر این اساس پیش بینی میشود برای تقویت این هژمونی دو اقدام اساسی در خاورمیانه صورت پذیرد:
اولین پیش بینی این است که اسرائیل بدنبال تجاوز زمینی به کشور لبنان خواهد بود و استعفای نجیب میقاتی در این راستا ارزیابی میشود.
دومین پیش بینی هم حمله زمینی ترکیه به سوریه با همکاری اکراد پ ک ک و معارضین مسلح دیگر مورد حمایت استکبار جهانی خواهد بود.
هر دوی این اتفاق میتواند منجر به تضعیف دولت بشار اسد بعنوان پیشانی هژمونیک نظام جمهوری اسلامی ایران تفسیر گردد.اما هم آمریکا و هم اسرائیل و هم همه سرسپردگان پوشالی آنها میدانند که همه این اقدامات آب در هاون کوبیدن است و جبهه مقاومت اسلامی در منطقه خاورمیانه نزج گرفته است و این جبهه در مدتی نه چندان دور باعث اضمحلال رژیم جعلی صهیونیستی و فروپاشی آن خواهد گردید.
نسیم های بیداری اسلامی در کشورهای تونس و مصر و لیبی و ... به مرور طوفانهائی را در منطقه خاورمیانه بدنبال خواهد داشت که گریزی برای صهیونیستها جز نابودی و فلاکت نخواهد داشت .
این وعده الهی است که پیروزی از آن مستضعفان و مظلومان است و آثار آن از یکی دو سال گذشته بوضوح در این منطقه دیده میشود.
الیس الصبح بقریب؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۲۵
دکتر علی قدسی