ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

وبلاگی فرهنگی اجتماعی و بیشتر سیاسی

این وبلاگ معمولا و بیشتر مسائل و اتفاقات سیاسی استانی و کشوری و منطقه ای و بعضا جهانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اعتقاد ندارم همه مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود مورد قبول همگان باشد.اما نکته ای که برایم مهم است این است که مطالب بدون هیچگونه کینه و کدورتی و به دور از هواهای نفسانی خودم نگاشته شده است.به نظریات و منطق مخاطبان احترام قائل هستم و تنها انتظارم این است که با انتقادات و پیشنهادات دوستان در فضای مجازی اینترنت هر روز بر بالندگی فکر و اعتقاداتم اعتلاء بخشم. همین

پاسخ به چند شبهه متعدد در یک پست

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

امشب در مسجد الزهرای تبریز با چند تن از دوستان دانشجو جلسه هم اندیشی برگزار شد یکی از سوالاتی که در آن جلسه مطرح شد علت و چرائی لعن فرستادن شیعیان و فلسفه وجودی عنصر لعن در زیارت عاشورا بود. هر چند در آن جلسه توضیحات مجملی به این شبهه دادم لیکن مصلحت را بر این دیدم که توضیح مفصلی را در این وبلاگ در معرض دید همه عزیزان قرار دهم:

اولا آنچه مسلم است در کجای زیارت عاشورا سه تن از خلفای راشدین لعن شده‌اند؟ اگر فرمود: «‌اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ‌« و در ادامه به صورت جداگانه فرمود: «اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ»؛ توجه دادن مسلمان آگاه به بصیرت و جریان‌شناسی، به تولّی و تبرّی، به دوست شناسی و دشمن شناسی، قبل از ظاهر بینی و شخص شناسی است.

لذا ابتدا زیارت با لعنت (دور خواندن از رحمت‌) یک امّت شروع می‌شود و نه یک فرد یا افراد. امّتی که اساس ظلم را پایه‌گذاری کردند؛ چرا که اشخاص بدون پشتیبانی و حمایت یک امّت نمی‌توانند اهداف خود را محقق نمایند.

ظلم را نیز تعریف می‌کند که به ضرب و شتم یا قتل و ترور فیزیکی خلاصه نمی‌شود، بلکه اساس، ریشه و ظلم بزرگ، کنار گذاشتن اهل عصمت(ع) و صاحبان ولایت، امامت و خلافت، از مقام و رتبه‌ای است که خدا تعیین کرده است. لذا فرمود:

«وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها»

ترجمه: و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه‌هائى که خداوند آن رتبه‌ها را به شما داده بود. (امّت یعنی گروهی از مردم که از یک رهبر و امامی تبعیت می‌کنند).

 

ب – زیارت عاشورا که دانشگاه دوست و دشمن شناسی است، به مسلمانان آموزش و بصیرت می‌دهد که چهار جریان انحرافی ایجاد شد که مورد اهمال و بی‌توجهی شما قرار گرفت، در نتیجه جریان پنجم پدید آمد و یزید، عبیدالله بن زیاد، ابن مرجانه، عمر سعد، آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان بر شما حاکم شدند و آن به سر شما آوردند که دید و تجربه کردید.

 

1- جریان انحرافی اول در زمان حیات رسول الله(ص) بود، وقتی فرمود - همه به لشکر اسامه بپیوندید و خارج شوید- که به بهانه عشق و علاقه به ایشان سر باز زدند.

و همچنین در کنار بسترش گفتند: «او هذیان می‌گوید»! هذیان می‌گوید، یعنی شکستن تمامی باورها، قداست‌ها و حرمت‌ها. یعنی نه تنها نفی عصمت و بالتبع نبوت، بلکه حتی نفی تعقل، اختیار و اراده در کلام [العیاذ بالله].

 

2- جریان انحرافی دوم، نقض حکم الهی در تعیین ولایت و نیز شکستن بیعت با رسول الله(ص) و جایگزین نمودن دموکراسی به مفهوم رأی اکثریت شورا به جای حکم خدا بود.

بدیهی است اگر فرمان رسول خدا(ص) در زمان حیاتش و در حضورش را بتوان نقض نموده و افترای هذیان زد، سایر اوامر و انتصاب‌هایش [به ویژه ولایت و جانشینی در خلافت و ...] را نیز می‌توان نشنیده و نادیده گرفت و گفت: هر چند بر اساس وحی چنین فرمود و ما نیز اطاعت و بیعت کردیم، اما مصلحت را تشخیص نداد و ما بهتر از او تشخیص می‌دهیم و بر اساس رأی خودمان عمل می‌کنیم و نه حکم خداوند متعال و ابلاغ رسولش(ص).

 

3- وقتی اذهان عمومی به این دو جریان فتنه بی‌توجه شدند و یا حتی برایش کف و صوت زدند، جریان و فتنه سوم پدید می‌آید و آن تشدید جنگ نرم، ایجاد اختناق برای گفتن و شنیدن سخن حق و حتی صدای گریه‌ی حضرت فاطمه(ع)، جعل احادیث، ایجاد بدعت در احکام و سنّت رسول خدا(ص)، تحریم و تضعیف قدرت اقتصادی با غصب فدک ... و خلاصه بدل زدن و وارونه کردن اسلام است.

 

4- پس از بی بصیرتی و اهمال در قبال سه جریان انحرافی فوق، چریان چهارم پیش می‌آید و آن رو کردن مردم به خصائص دوران جاهلیت، قومیت گرایی و رفاه زدگی است.

اینجاست که حکومت معاویه را به حکومت امام حسن(ع) ترجیح می‌دهند. دین خود را به چند دینار می‌فروشند و برای لقمه‌ای چرب‌تر خود را به جهالت بیشتر زده و به معاویه «خال المؤمنین – دایی و محرم مؤمنین» و به امام حسن(ع) العیاذبالله «ذل المؤمنین – ذلیل کننده مؤمنان» می‌گویند و حاضر می‌شوند که معاویه، فرزند ابوسفیان، از شام به مدینه بیاید و بدل بزند و به جای امام معصوم(ع) بر آنها حکومت و سلطنت کند.

 

 5-«اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً» وقتی جامعه اسلامی چهار مرحله قبل را با بی‌بصیرتی و با کمال میل و رضایت و خشنودی طی کرد، بدیهی است که یزیدِ دور شده از رحمت الهی بر سر آنان حاکم می‌شود.

هم کربلا به پا می‌کند و سر امام‌شان را می‌برد و بر نیزه قرار می‌دهد و دور شهر می‌چرخاند و برای این پیروزی جشن و سرور بر پا می‌کند و هم به مدینه حمله کرده و تمامی زنان و دختران مدینه را برای سه روز به سپاهیانش حلال می‌کند.

این سرنوشت محتوم جهالت، دنیاگرایی و دشمن نشناسی است. نه تنها یزید، بلکه یزیدیانِ هر زمان چنین خواهند نمود.

لذا این انحرافات از دیدگاه مسلمان واقعی که بصیر و دشمن‌شناس است، ملعون (دور از رحمت الهی) و منحرف از صراط مستقیم است، «اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ».

ج – شاید توبه کرده باشند؟

و اما د‌ر خصوص توبه و این شایعه که به ذهن عوام راجع به هر ظالمی القا می‌کنند: «از کجا می‌دانیم، شاید لحظه مرگ توبه کرده باشند». و حال آن که در قرآن مکرر خوانده‌اند که توبه لحظه مرگ هیچ فایده‌ای ندارد.

مسلمان زیرک، کیِّس و بصیر، هوشیار است و می‌فهمد که این حقّه‌ها فقط برای مشوش کردن ذهن مردم و نیز بلا‌تکلیف کردن آنها در تشخیص کفر و ایمان – علم و جهل – ظلم و عدالت و در نهایت حق و باطل است. تا همه چیز را بگویند از کجا معلوم؟ یعنی همیشه در یک ندانم‌کاری و گیجی و بلاتکلیفی بمانند و هیچ گاه قلباً، عقلاً و عملاً در مقابل باطل و خصم موضع نگیرند، مخالفت نکنند، مقابله نکنند، ایستادگی نکنند و دل‌شان نسبت به آنها تلطیف شده و ترحم پیدا کند ...، تا آنها راحت‌تر هر چه می خواهند بکنند.

 ما در اسلام «از کجا معلوم»، به ویژه در خصوص ظلم، کفر و فسق آشکار نداریم. اگر قرار باشد که راه حق از باطل معلوم نباشد که اساساً هدایتی صورت نمی‌گیرد.

اگر قرار باشد که عادل و ظالم قابل تشخیص نباشد که انسان نمی‌تواند «اسوه حسنه – بهترین الگو» را شناخته و از او تبعیت کند.

یعنی چه از کجا معلوم؟! این یک القای شیطانی است. اسرائیلیاتی است که به اسلام تزریق و تحمیل کرده‌اند.

توبه نیز لفظ، بازی، شوخی و یا شعر و استعاره نیست. توبه یعنی بازگشت و بازگشت عملی است و نه لفظی.

حال کدام یک از کسانی که «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ» علیه نبوت، رسالت، ولایت، امامت و خلافت الهی بودند و حقی را ناحق کردند، تا دم مرگ بازگشتند و حق را به محق‌اش بازگرداندند؟!

حکم خدا، اسلام، ولایت، بیعت و ... که مسائل شخصی نیست که بگویند شاید دم مرگ در دلش توبه کرده باشد و بابت این همه ظلم به جامعه بشریت، یک استغفروا الله زیر لفظی هم گفته باشند؟

این دروغ‌ها به نفی حکمت و عدل الهی و نیز تکذیب معاد، بهشت و جهنم و یا پاداش و مکافات ختم می‌شود.

 

د – اگر خیانت کردند، خدمت هم کرده‌اند؟

این جمله نیز از فریب‌های دیگر دستگاه ظلم در طول تاریخ است. راجع به همه ظلمه تاریخ نیز این نیرنگ را به کار برده‌اند تا مردم نظرشان نسبت به آنان مثبت گردد.

گفتند: هیتلر اگر جنگ جهانی به راه انداخت و میلیون‌ها نفر را به کشتن داد، خدمت هم داشته است و صنعت آلمان به ویژه در صنایع نظامی، خوردوسازی و جاده‌سازی را رشد داد – رضاخان اگر نوکری انگلیس را کرد، اگر افراد بسیاری را کشت و اگر به تقلید از آتاتورک کشف حجاب و دین‌زدایی را به ایران آورد، اگر بنیان فسق و فجور و فحشا را در این مملکت پایه‌گذاری کرد، به جایش چند تا پل و تونل را داد آلمان‌ها بسازند و هم چنین چند خط ریل آهن – محمد رضا پهلوی اگر مملکت را یک جا به امریکا فروخت و اداره مملکت را به بهایی‌ها سپرد و اگر آن هم کشتار کرد و ...، به جایش چند تا فانتوم و صنایع مونتاژ نیز خرید – فلان شهردار در نظام جمهوری اسلامی ایران، اگر رشوه و رانت‌خواری را در این مملکت نهادینه کرد، به جایش چند تا درخت هم کاشت، دیوارهای پارک‌ها را برداشت، چند خیابان را نیز آسفالت کرد و ...!!!

 

این چه منطق و داوری غلط و ظالمانه و عوام فریبانه‌ای است که می‌گویند: اگر خلافت غصب شد - اگر مردم از نعمت ولایت و امامت محروم شدند – اگر دین تحریف شد – اگر مقدمات کربلا، خلافت اموی‌ها و عباسی‌ها فراهم شد – اگر معاویه ابقا شد – اگر یزید بر سر کار آمد – اگر کربلا حادث شد و ائمه یکی پس از دیگری ترور شدند ... و اگر نسل بشر به انحراف و ذلت کشیده شد و مجبور شد قرن‌‌ها تحت حکومت ظالمین لِه شود، به جایش چند تا خدمت هم کرده‌اند؟!

 

ه  – ضرورت وحدت مسلمین:

وحدت مسلمین به معنای وحدت با نظام‌ها و دستگاه‌ها و رسانه‌های وابسته به سرویس‌های جاسوسی انگلیس، امریکا و اسرائیل نیست.

بدین معنا نیست که آنها هجمه گسترده‌ای را علیه شیعه و سنّی راه بیاندازند و دست به تحریف حقایق و نیز واقعیت‌های تاریخی بزنند، اذهان عمومی مسلمین را به عوامی بکشانند ...، و ما بگوییم جهت وحدت حتی پاسخ علمی و تاریخی هم نباید بدهیم!

 

دقت کنیم که معنا و مفهوم «وحدت مسلمین» به هیچ وجه جهالت، حماقت، فرصت دادن برای تحریف حقایق و واقعیت‌ها، امکان دادن برای ضد تبلیغ و تک‌تازی نیست.

معنایش این نیست که ما به بهانه‌ی وحدت، از یک سو دست از اسلام راستین و ولایت برداریم، ولی بر تمامی انحرافات، ظلم‌ها و جنایت‌ها صحّه بگذاریم تا فتنه‌های وهابی‌های انگلیسی به نتیجه و ثمر برسد و دمار از روزگار شیعه و سنّی در بیاورد. بلکه بدین معناست که ضمن تحقیق، مطالعه، تفکر، بصیرت، بحث سالم و علمی، عبرت‌آموزی و ...، فرصتی دوباره برای تفرقه‌افکنی دشمنان مشترک ندهیم. دوست‌شناس و دشمن‌شناس باشیم. با دوستان مهربان و با دشمنان سخت باشیم و در دین خود راسخ و استوار باشیم و استقامت کنیم.

در ثانی بیان امام باقر علیه‌السلام در زیارت عاشورا که در واقع دانشگاه تعلیم اصول «تولی و تبری» است، همان است که فرمودند و ضرورتی ندارد که ما برای ضمایر آن مصداق یابی نماییم. اگر لازم بود نام ببرند، می‌بردند و ابایی نداشتند. چنان چه نام برخی را بیان داشتند.

امام علیه‌السلام دقت و توجه زائر (شیعه یا سنّیِ) امام حسین علیه السلام را در این زیارت به نکته‌ی بسیار مهمی جلب می‌نمایند. می‌فرمایند: با توجه به ماجرای اسف‌بار کربلا که مشهود عینی همگان بود، شما مردم «یزید» شناس شدید و او را ملعون می‌نامید (چنان چه حتی بسیاری از اهل سنت وی را لعنت می‌کنند)؛ اما سطحی‌نگر و ظاهرگرا نباشید.

 

زیارت عاشورا متذکر می‌گردد که یزید، این جوان بدمست، جانی و ظالم، صاعقه نبوده که به ناگاه از آسمان نازل شود و یا زلزله نبود که به ناگاه زیر پای امت اسلامی را بلرزانده و تخریب نماید، بلکه حاصل چهار جریان انحرافی قبل از خود و نیتجه‌ی بی‌بصیرتی و اهمال مسلمین نسبت به چهار جریان انحرافی پیشین بود. لذا تأکید می‌نماید «و یزید خامساً – و پنجمین‌شان یزید».

 

و – زیارت عاشورا با این بیان ژرف می‌آموزد که جریان‌شناس و جریان‌گرا باشید، نه این که روی افراد خاص تکیه کنید. به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «حق را بشناسید، اهلش را خواهید شناخت»، نه این که شخص‌گرا باشید و دائم به دنبال مصادیق و اشخاص بگردید.

 

جریان انحرافی را باید شناخت. وقتی انسان صراط مستقیم و جریان انحرافی را شناخت، اهل آن را در هر زمان خواهد شناخت. حتی خلافت انحرافی را نیز (در هر زمان) یک جریان انحرافی حاکم بر اذهان عمومی مردم به قدرت می‌رساند. و گرنه از دست شخص تنها (یا حتی با چند همدست، پیرو یا طرفدار) کاری بر نمی‌آید، حتی امام علی علیه‌السلام نیز باشد، خانه نشین می‌شود.

 

انحراف و حتی انحرافات ایجاد شده در صدر اسلام، مختص آن دوره نبوده که اذهان گمان کنند مقصود فلان شخص و فلان شخص بوده است. بلکه اگر آنان نبودند، کسان دیگری پرچمدار انحراف می‌شدند و هم اکنون نیز عین همان صراط و عین همان انحرافات وجود دارد، در حالی که آن افراد دیگر در میان ما نیستند. نه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام هست و نه اصحاب سقیفه، نه معاویه هست و نه امام حسن علیه‌السلام، نه یزید هست و نه امام حسین علیه‌السلام ...، ولی خطوط، جریان‌ها، توطئه‌ها، اختلاف‌افکنی‌ها و تفرقه بین مسلمین و انداختن آنان به جان یک دیگر، هم چنان همان‌ها هستند. از این رو در ادامه سلام‌ها یا لعن‌ها، تولی‌ها و تبری‌های زیارت عاشورا «الی یوم القیامة» آمده است.

 

ز – مشکل اختلاف میان شیعه و سنّی، به زیارت عاشورا بر نمی‌گردد که گمان کنیم کنار گذاشتن آن موجب رفع اختلافات شده و یا زیارت امام حسین (ع) از دور یا نزدیک موجب تشدید اختلافات می‌شود. این دروغی القایی برای حذف فرهنگ عاشورا در اذهان عمومی شیعه و سنّی است.

 

این که شایع می‌کنند زیارت عاشورا موجب تشدید اختلافات شیعه و سنی می‌شود، به ضرر اهل سنّت است، چرا که ناخودآگاه القا می‌نماید آنها طرفداران معاویه و یزید هستند، در حالی چنین نیست. چهارمین خلیفه‌ی آنان حضرت علی علیه‌السلام هستند و اکابرشان و حتی بسیاری از خودشان به اهل بیت (ع) اردات داشته و دارند. فقط وهابیت که ساخته و پرداخته و نیز دست نشانده و انگلیس و امریکاست، عناد دارند.

 

اتفاقاً اگر امروزه شیعه و سنّی سعی کنند تا در مکتب عاشورا «یزید» شناس شده و یزیدهای زمان خود را بشناسند، با جهان‌بینی، ایدئولوژی، استراتژی، اهداف، روش‎ها و تاکیتک‌های معاویه‌ای و یزیدی آشناتر شوند، بیشتر وحدت می‌کنند و در لشکری واحد، با کفر و ظلم مبارزه می‌کنند و سبب می‌گردند تا سرهایشان بالای نیزه‌ی جاهلان خودفروخته و عمله‌ی آماتور ظلمه نرود و ناموس‌شان به سپاهیان یزیدی امروز (چون مدینه آن زمان) حلال نگردد، سرمایه‌هایشان غارت نشود و اسلام‌شان تحت سلطه و اداره‌ی نامسلمانان قرار نگیرد.

 

«اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ * اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ»

 

ترجمه: خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را * خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت.

 

 امیدوارم مطالب مشروح فوق موجب رضایت دوستان دانشجوی خودم واقع شده و آنان را در مقابله فکری با دشمنان آگاه و یا ناآگاه اهل بیت عصمت و طهارت یاری رسانده و کل مبحث مطرح شده خاصیت اقناعی لازم را داشته باشد.

در خاتمه از همه دوستان و عزیزانی که مطالب فوق را مورد مداقه خود قرار دادند خواستارم در صورت نیاز با ارائه پیشنهادات و انتقادات سازنده خود مرا مورد رهین منت خود قرار دهند.

والسلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۹
دکتر علی قدسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی